در آیات و روایات تشویق به حسن خلق است، تعریف از متخلق به اخلاق الله بودن هست، اما عین این واژه در قرآن نیامده. البته در جمع اخلاقیات بد محکوم شده و اخلاقیات خوب تحسین شده. مثلا فَلَا تُزَکُّوا أَنْفُسَکُمْ؛ تعریف خودتان را نکنید؛ خودشگفتی کار خوبی نیست؛ تکبر نداشته باشید. خدای متعال بدش میاید از انسانی که در کار دیگران تجسس میکند، از کسی که غیبت میکند؛ وَلَا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضًا. غیبت نکنند بعضی از بعضی دیگر. حسودی بد است، حسادت بد است. این موارد آمده.
قرآن کارهای بد را نفی و نهی میکند و این موارد کم نیست. ظلم به هر شکلی مذموم است و خدای متعال ظالمین را دوست نمیدارد و بداخلاقیها نوعی ظلم به نفس است.
در آیات دیگر که قرآن قسم میخورد آمده است: وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا، وَالْقَمَرِ إِذَا تَلَاهَا، وَالنَّهَارِ إِذَا جَلَّاهَا، وَاللَّیْلِ إِذَا یَغْشَاهَا، وَالسَّمَاءِ وَمَا بَنَاهَا، وَالْأَرْضِ وَمَا طَحَاهَا، وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا… این همه قسم و تاکید: قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاهَا؛ رستگار شد کسی که خودسازی کرد، کسی که تزکیه کرد. این موارد در قرآن فراوان است.
تعداد آیاتی که درباره اخلاق و حسن اخلاق و مذمت اخلاق بد است بسیار زیاد است. در مقایسه با آیات دیگر شاید نیمی از قرآن آیات اخلاقی است. در روایات نیز همینگونه است. برای مثال در اصول کافی نیمی از آن بحث اخلاق است.
این به خاطر اهمیت اخلاق است که به خاطر اهمیت آن خداوند و اهل بیت علیهم السلام به اخلاق و حسن و خلق و درمان بداخلاقی توجه بیشتری کرده اند.