مرحوم یحیی‌زاده غیرت انقلابی و دلواپسی عمیقی به نظام داشت

وقتی که به مجلس آمدم، رفتم خدمت آیت‌الله مصباح تا از ایشان در کارها کمک بگیرم. دیدم که ایشان آقای یحیی‌زاده را به عنوان الگو معرفی می‌کنند ...

استاد آقاتهرانی خاطره‌ای از اولین نوبت حضورش در مجلس و توصیه آیت‌الله مصباح مطرح می‌کنند که خود بسیار جالب است. بنده قبل از اینکه به مجلس بیایم با جناب آقای یحیی‌زاده آشنا نبودم و ایشان را نمی‌شناختم؛ ولی وقتی که به مجلس آمدم، رفتم خدمت آیت‌الله مصباح تا از ایشان در کارها کمک بگیرم. دیدم که ایشان آقای یحیی‌زاده را به عنوان الگو معرفی می‌کنند و از نمایندگانی است که آیت‌الله مصباح ایشان را دوست داشتند. به من گفتند: نماینده تفت را می‌شناسید؟ گفتم: نه. گفتند: سید بزرگواری هست که قبل از نمایندگی، در میبد با موتور به این طرف و آن طرف می‌رفته و الآن هم که نماینده شده، سوار بر موتور می‌شود و گاهی شهردار را هم سوار بر موتور می‌کند و به مناطق مختلف شهرستان می‌برد تا مشکلات را به وی نشان دهد و آنها را پیگیری کنند و زندگی‌اش پس از نمایندگی تغییری نکرده است. این اولین بار بود که آقای یحیی‌زاده را از طریق استاد بزرگواری مثل آیت‌الله مصباح شناختم و با ویژگی‌های ایشان به عنوان فردی ساده زیست، متوجه به حقوق بیت المال و مردم، و مدافع نظام آشنا شدم. بعدها که به مجلس آمدیم، من به کمیسیون آموزش و تحقیقات رفتم و ایشان به کمیسیون فرهنگی رفت آشنایی بنده با آقای یحیی‌زاده به جلسات علنی مجلس محدود می‌شد، نه کمیسیون‌های تخصصی، چون ایشان در کمیسیون فرهنگی بود و من در کمیسیون آموزش.

محاسبه دقیق خمس
آقای یحیی‌زاده در همان سال اول نزد من آمد و گفت می‌خواهم خمس و سهم امام را با شما که به نمایندگی
از دفتر آقا حساب خمس دارید، حساب کنم. گفتم: خوب، دفتر آقا هست، بروید و با دفتر آقا حساب کنید. گفت: نه، می‌خواهم با شما حساب کنم. آمد پای حساب و هرچه بدهکار شد، داد و من هم وجوهات ایشان را به دفتر آقا دادم. ایشان هر سال سر موقع، می‌آمد، حساب می‌کرد؛ خیلی حساب شسته رفته‌ای داشت. جالب بود که یک بار گفت ۱۰۰۰ برگه در دفتر من مانده و استفاده نشده، خمس آن چیست؟ و تا این حد ریز می‌شد. فوق‌العاده احتیاط می‌کرد؛ جاهایی که خمس تعلق نمی‌گرفت، به من گفت: شما بگو بخشیدم، به من اجازه تصرف بده. گفتم: نیازی نیست و ایشان گفت: نه، می‌ترسم. به ایشان می‌گفتم: اگر می‌خواهید، از دفتر آقا برایتان رسید بیاورم و ایشان به خاطر اعتماد به بنده می‌گفت: نه، رسید نمی‌خواهم. در سال آخر به ایشان گفتم: بگذار برایت رسید بگیرم، گفت: بله این دفعه تصمیم دارم بگیرم و برای یادگاری داشته باشم. حسابشان را انجام دادم و شاید یک هفته بعد از آن بود که به کما رفتند و در مراسم چهلم ایشان بود که رسید را دادم تا به خانواده ایشان بدهند.
نکته جالب این بود که مسئول دفتر حسابرسی در دفتر آقا گفته بود: دو نفر در مجلس حساب و کتاب دقیقی دارند و یکی از آنها آقای یحیی‌زاده است. در دوره نهم، بنده به کمیسیون فرهنگی آمدم و ایشان به کمیسیون اقتصادی رفت. یکی از حُسن‌های ایشان این بود که روزنگار بود و اتفاقاتی را که در روز می‌افتاد یا کارهایی را که انجام می‌داد و می‌خواست انجام دهد، هر روز می‌نوشت.
غیرت دینی و عشق به نظام
غیرت دینی و انقلابی و دلواپسی نسبت به نظام جمهوری اسلامی، چیزی بود که ایشان نسبت به آن حساس بود. آزردگی از بداخلاقی در مجلس
در قضیه بداخلاقی‌هایی که در مجلس اتفاق افتاد، از هر دو طرف بداخلاقی‌های بدی صورت گرفت و بعضی از آنها واقعا خلاف شرع بود. نمی‌شد که انسان توجیهی برای آن داشته باشد. کار به غضب کشیده بود و در این طور مواقع، انسان کمتر درست عمل می‌کند که بعدا مقام معظم رهبری نارضایتی خود را از این جلسه و این وضع اعلام کردند. آن جلسه خیلی آقای یحیی‌زاده را آزرد که این مطلب هم در روزنگار ایشان هست.

دغدغه‌های فرامنطقه‌ای
در دورانی که به کمیسیون فرهنگی آمدم و ایشان هم در این کمیسیون نبود، چند مرتبه نزد من شکایت آورد و تذکراتی به وزیر ورزش داشت. موضوع راجع به منطقه‌ای در شمال ایران بود که محلی برای اسکی و برف بازی است و این برای من جالب بود، زیرا معمولاً نمایندگان شهرستانها شهرستانی فکر می‌کنند و قاعدتاً نماینده تفت و میبد باید درباره تفت و میبد صحبت و شکایت کند، اما ایشان در مورد منطقه‌ای در شمال هم دغدغه داشت. تعجب کردم و گفتم: آقای یحیی‌زاده! مگر شما به آنجا رفت و آمد می‌کنید؟ ایشان گفت: من روی حساب اینکه حق مردم ضایع می‌شود، باید دفاع کنم. خیلی خوشم آمد و کار ایشان را تحسین کردم.

دغدغه حلال در خانواده
مردی فعال، پرتلاش و متدین بود و جالب اینکه خانواده ایشان هم همین طور هستند. وقتی به یزد و میبد رفتم، توفیق پیدا کردم تا خانواده ایشان را ببینم. به منزلشان رفتم، خانم و آقازاده‌های ایشان را دیدم. الحمدلله برخی از بچه‌های ایشان طلبه هستند. وقتی آنجا بودم، دیدم خانم ایشان دغدغه دارد در مورد مسائل مالی با بنده صلاح و مشورت نمودند. به خوبی دیدم که آنها هم دغدغه دارند که مبادا مالشان آلوده به حرام گردد.

علاقه و شیفتگی مردم یزد به آقای یحیی‌زاده
ایشان نمره بسیار خوبی داشت. در منطقه ایشان هم فکر کنم چنین باشد. ازدحام جمعیت، علاقه و شیفتگی مردم یزد در تشییع جنازه ایشان حاکی از این است و انشاءالله نزد خداوند تعالی بزرگند. در روایت دارد که اگر ۴۰ نفر مؤمن شهادت بدهند که کسی آدم خوبی است، خطاب می‌رسد که من حیا می‌کنم او را عذاب کنم. خیلی بیشتر از ۴۰ مؤمن شهادت می‌دهند که آقای یحیی‌زاده مرد درستی بود. خداوند رحمتشان کند. انشاءالله بچه‌های ایشان و آقازاده‌های ایشان و همه بچه‌های میبد و تفت بتوانند راه ایشان را ادامه دهند و نمایندگانی که به جای ایشان می‌آیند و جای ایشان را پر می‌کنند، انشاءالله دنباله‌روی راه این بزرگوار باشند.

منبع : ویژه نامه اولین سالگرد درگذشت حجت الاسلام والمسلمین سیدجلال یحیی‌زاده

نظر خود را درج کنید