«یاران شیدای حسین»، حاصل دلتنگیهای روضهخوانی بود در آمریکا
روایت استاد آقاتهرانی از انگیزه و چگونگی نگارش کتاب «یاران شیدای حسین بن علی علیهالسلام» و ویژگیهای خاص این اثر برجسته
زمانی که ما میخواستیم که به خارج از کشور برویم، خدا حضرت آیتالله بهجت را بیامرزد، ایشان توصیه و اصرار به توسل به اهلبیت علیهمالسلام، به خصوص امام حسین علیهالسلام، در زمان گرفتاری و غیرگرفتاری داشتند. ما داخل کشور که بودیم به مناسبتها و بهانههای مختلف روضهخوانی داشتیم. اما زمانی که به خارج از کشور رفتیم، دیگر اوضاع فرق میکرد.
هفتهای یک روز با دوستان که از اعضای انجمن اسلامی ایران بودند، دعای کمیل داشتیم. اما بنده مقید بودم که نباید به این مقدار اکتفا کرد. زمانی هم که خدمت حضرت آقا (رهبر معظم انقلاب) رفته بودیم، نصیحت کردند که: «هرچه کار خوب میکردید، دو برابر کنید. سرزمین، سرزمین کفر و شرک است، لذا انسان باید ارتباطش را دو برابر کند.» این نصیحت در خاطر ما بود. دورهی کانادا سه سال و نیم بود و بعد از اتمام آن به آمریکا رفتیم. زمانی که به آمریکا آمدم، مسئولیتم بیشتر شد. یعنی علاوه بر درس و بحث که باید انجام میدادیم، موسسه را هم باید اداره میکردیم. برای موسسه باید برنامهای میگذاشتیم و خودم هم باید بسیار در آن فعال میبودم. اما آنزمان خیلی دلم میگرفت.
کاری که سالهای قبل انجام میدادم این بود که هر زمان برای تبلیغ میرفتم، هر بار یکی از کتابهای مقتل را با خودم میبردم. به عنوان مثال یک بار لهوف، یک بار مقتل مرحوم مقرّم، یک بار مقتل حاج شیخ عباس قمی و یک بار هم ارشاد مرحوم مفید را میبردم. به هر صورت، هر دفعه یک کتاب مقتل را میبردم تا از تمام کتابها گفته باشم؛ ضمناً برای خودم هم تنوع داشته باشد. در هر سفر تبلیغی، مطالبی را که میخواستم بگویم، فیشبرداری میکردم. در آمریکا دلم خیلی میگرفت و هیچ چارهای هم نبود. برای رفع این دلتنگی، چیزی که به ذهنم آمد این بود که میتوانم مطلبی دربارهی امام حسین علیهالسلام بنویسم.
مصمم شدم تا این کار را انجام بدهم. ولی دیدم که هرچه قدر که بخواهم در مورد امام حسین علیهالسلام بنویسم، باز هم کم است و هر چه که بنویسم باز هم نمیتوانم او را معرفی کنم. چرا که امام را امام میتواند معرفی کند نه من. اما نمیتوانستم چیزی ننویسم. هر طور بود میخواستم راجع به حضرت چیزی بنویسم. به ذهنم رسید که شاید بهتر باشد در مورد یاران حضرت بنویسم. بالاخره یاران امام به ما نزدیکترند، تا امامان معصوم به ما؛ آنها بسیار از ما دورند. در یاران امام همه قشر آدم دیده میشود. در میان آنها پیرمرد هست، جوان، کوچک و بزرگ هست. در نتیجه میتوانند برای بسیاری الگو باشند. امام هم که میفرمایند: «ما رَأَیتُ اَصحاباً اَبَرَّ وَ اَوفی مِن اَصحابی؛ نیکوکارتر و وفادارتر از یاران خودم نمیبینم.» پس یاران ایشان میتوانند به عنوان بهترین الگو برای ما باشند. این شد که شروع کردم به نوشتن کتاب «یاران شیدای حسین»، که بعداً هم کتاب خوبی شد الحمدلله.
تقریباً تمام مطالب آن را در آمریکا جمعآوری کردم و زمانی که به ایران آمدم، دوستان کتاب را با نام «یاران شیدای حسین بن علی علیهالسلام» چاپ کردند. تلاش کردم برای نوشتن این کتاب همهی منابع را ببینم و حتی گاهی از اوقات که یک منبع نسبت به منبع دیگر ناقص است، تکمیل کنم. البته کتاب اولیه بزرگتر از این بود. بعد از اینکه بعضی دوستان دیدند، بعضی قسمتهایش را حذف کردند. چرا که به ایشان گفته بودم که دقت کنند که اسناد مطالب محکم و حرفها قوی باشد. بعضی از دوستان که تاریخدان بودند، مثل حاجآقا جواد سلیمانی که از شاگردان بنده نیز بود و برای دورهی تربیت مربی آمده بود و در آن دوره شرکت کرده بود، از ایشان خواستم تا این کتاب را نگاه کند. دقیق نمیدانم، ولی فکر میکنم که تا بیش از ده دوره چاپ شده است.
یکی از کارهایی که در نگارش این کتاب توجه داشتم این بود که اگر برادر یا خواهری میخواهد آن را بخواند، بتوانند قسمتهای عربی مقتل را همانند آنچه که در متن آمده است، داشته باشند. لذا مقید بودم که اعرابگذاری کنم تا آن را غلط نخوانند. زمانی که میدیدم شخصی غلط میخواند حیفم میآمد و میگفتم شاید به این دلیل است که اعرابگذاری ندارد و اگر اعراب آن را درست کنیم، ایشان هم بتوانند درست از روی آن بخوانند.
کار دیگری هم که در این کتاب شده است این است که ضمن هر بحث و در پایان آن، یک استفادهی اخلاقی و تربیتی هم در آن هست. در مورد هر کدام از اصحاب یا گاهی اوقات به هر مناسبت، بحثی مطرح میشود که از آن نتیجهی عملی گرفته شود. اینها به این دلیل بود که کتاب تنها کتاب تاریخی نباشد و یک کتاب تربیتی هم باشد؛ کتابی تاریخی با قدری تحلیل، که بیشتر خاصیت تربیتی داشته باشد.
در قسمت پایانی کتاب که در مورد شخص حضرت اباعبدالله الحسین علیهالسلام و شهادت ایشان میباشد، گاهی اوقات اتفاق افتاده است که ده شب آن را بردم برای مجالس تا از روی آن برای مردم بخوانم، اما نتوانستم. مطالب بسیار ناراحتکننده است. حضرت سیدالشهدا علیهالسلام بسیار با عظمت است