در مجالسی که غیبت میشود چه کنیم ؟

مجلس را سعی کنید یک مقدار دستتون بگیرید

بسم الله الرحمن الرحیم بحث در مورد معاشرت با دیگران است که فصل مفصلی در روایات ما در این باره وجود دارد. ما از اینجا شروع کردیم که وقتی ادم وارد جلسه ای می شود باید سلام کند حالا اگه کسی بود که بود اگه کسی هم نبود باید سلام کنه که انشاالله ملائکه جوابشو میدهند .یکی از دلایل این کار اینه که وقتی وارد جلسه اس میشیم کسی یکه نخورد .گاهی دیدید بعضی ها خیلی بیصدا میایند داخل و آدم حواسش نیس یهو نگاه میکنه میبینه یه چیز مثل غول بالا سرش و این خوبم نیست و ضمنا با این سلامی که آدم میده رفع آزار و رفع اذیت دیگران است . و من در مورد این قبلا صحبت کردم.

نکته بعد این که وقتی وارد مجلسی میشیم هر جایی خالیه خوبه آدم بشینه بعضی ها خیلی تعصب و تعیّن دارند که یک جای خاص بشینند این موجب میشه افراد را بلند کنند و بنده فکر میکنم این کار هم یک نوع آزار است . فرض کنیدجلسه ای است مثلا قدیم ۱۰۰تا ادم میومد داخل جلوی پایشان مثل فنر بلند میشدیم دوباره مینشستیم من الان میبینم نمیشه پاهامون درد میاد مثلا خسته میشیم نمیتونیم اونوقت بعضی ها که وارد میشوند تازه میاد میگه بفرمایین خب بشین . اگه تو بشینی ما هم نمیفرماییم و همه رو بلند میکنه روی پا خوب نیست یعنی موجب آزار دیگران میشوند حالا درباره اینکه ایا بلند شیم جلوی افراد یا نه کار درستی هست یا نه بحث دیگری است . بعضی روایت هست که بلند شدن جلوی افراد را سبک عجم بیان کرده اند. گفته شده پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فقط اشاره ای میکردند حالا من تازه میفهمم که وقتی در محضر علما کسی وارد می شود. یک یا الله میگویند بر ای چیه واقعا سخته سابق میگفتیم چرا یک تکونی میخوره یاالله ولی الان میفهمم واقعا حق دار برا اینکه پاهاش درد میاد نمیتونه سخته .گاهی اوقات واقعا ملاحظه نمیکنیم . بعضی ها چون جوان هستند قیاس به نفس میکنند . چون راحت میتونن پاشن و بشینند فکر میکنند هرکسی راحت بلند میشه و میشینه بعضی ها بلند شدنشون و نشستنشون سخت است .

در ورود به جلسات وقتی که یکی وارد میشود وجایی برای نشستن میخواد جا بهش بدیم بعضی ها جا نمیدن بعضی ها هم هستن جاشون میدن به طرف پا میشن میرن . نگفتن انقدر ایثار که خودتو از این فیض باز کنی اما این که جا ندهی و چهار زانو باشی ، راحت باشی اینم مطلوب نیست بویژه اینکه ادب و احترام کردن به دیگران هر که باشد مطلوبه و بویژه اینکه شانی داشته باشه تو جامعه حرمتی داشته باشه حرمت علمی تقوایی ما دیدیم گاهی اوقات حتی در مورد پیامبر هست که کسانی که در جامعه اون روز حرمتی داشتن گرچه آدم درستی نبودن اما پیامبر احترام میگذاشت. مثلا در باره ی دختر حاتم وقتی اومد داخل پیش پیامبر اکرم حضرت عباشون را برداشتن انداختن زمین که بفهمونه احترام و منزلت پدرش را متوجه است و این باعث شد که مسلمون شد .

گاهی ادب کردن به دیگران واجب میشه .چرا ؟ چون موجب هدایت افراد می شود . گاهی بی اطلاعی موجب زده شدن افراد میشه. نمیدونم بعضی ها خیلی تو خودشونن . مثلا تو مجلس گاهی گلایه میکنن بعضی نماینده ها مثلا این اقای ایکس ببین جواب سلام بده سلام میخواد بکنه نکنه جواب سلام نمیده . من می دانم که آن نفر در فاز خودش است و دارد فکر میکنه و پیداست اصلا اینجا نیست شما سلام هم که میکنی اینجا نیست من خودم راستش بهش سلام نمیکنم چون میدونم جواب نمیده خب میدونم حرام مرتکب میشه ولش کن تو خیال خودش باشه . یعنی بعضی ها درونگرا هستند و بعضی ها هم برون گرا و اینجور هست دیگه دیدی درون گرا هستش حواست باشه مثلا الان بنده که سرم خیلی شلوغه به این همراهام که هستن مثلا گاهی حتی به خانمم یا مثلا دوستانم هرکی باشه حالا یا محافظ یا راننده هست اگه کسی بهم سلام کرد همان لحظه به من بگو و اشاره کن چون من حواسم یهو نیست خب این سلام میکنه احترام میکنه ضایع میشه . بله افراد را ضایع نباید کرد .حالا گاهی یهو مثلا خیلی هم ابراز علاقه میکنه و شما هم متوجه نیستی خب این نوعی آزار بندگان خداست یعنی اینا عنوان ثانویه فکر میکنم پیدا میکنه به گونه ای که طرف خجالت میکشه یا آزرده میشه یا احساس کوچکی میکنه احساس میکنه سبک شده برا همین حواس ادم باید جمع باشه اولا پیشی در سلام بگیرد . ثانیا زیاد تو خودش نباشه بتواند جواب سلام بده متوجه اطراف خودش باشد.

وقتی باز تو مجالس هستیم تو مجلسی میشینیم چندتا کار را خوب باید دقت کرد معمولا مجالس ما مجالس حرام است .یا اون جلسه ای که نشستیم بحث های توش مطرح میشه که غیبت ،تهمت ،افترا ،فحش ،توهین چون زبان حدود ۴۰۰تا گناه میکنه کافیه این بجنبه وقتی که جنبید جهنم را تند تند دربست اجاره میکنه اونوقت مردم چون خیلی ضوابط را نمی دانند اونا دیگه راحتن .

بعضی دوستان طلبه میگن میریم شهرمون وطنمون نمیتونیم تو هیچ مجلسی بشینیم میشینیم شروع میکنند به غیبت و … واقعا حرفای خوب گاهی از اوقات حرفای خوبیه بعضی حرفای ۸ من ۹ شاهی یک ریال نمیارزه دیگه اگه خدای نکرده به حرام بخواد بیوفته که دیگه هیچی اون میگه اون میگه مثل یک آتیشی که می خوایم روشنش کنیم هی بادش میزنن یهو میبینن مجلس گر گرفته فعلا بعد اینا خلاصه میرن جهنم خب ما چیکار باید بکنیم اولا اگر بدانید وارد مجلسی میشید که عمل حرام انجام میشه ورود به اون مجلس حرام است این از جهت آن که مقدمه حرام ، حرام است. پس اینم حرام است میدونم میام تو مجلسی طرف راحت خراب میکنه او نشسته اصلا برا اینکه عقده هاشو خالی کنه با این با اون تهمت میزنه دروغ میگه میگه دیگه اگه بدونید اینجور ورود به این مجالس ممنوع اگه نه اینطور نیست مجلس را سعی کنید یک مقدار دستتون بگیرید نگذارید مجلس خودش بره اگه نه که شیطون فرمان میده . اینم بستگی دار یک وقت اول جلسه ما رسیدیم یک وقت وسط جلسه شما وسط کار رسیدی وسط کار که میرسی میشه جلسه را اداره کرد ی بحثی مطرح کرد ساکت نشین اگه ساکت نشستید میبرنتون .

پس باید یک بحثی مطرح کرد و می توان مقدمه و سر آغاز کلام را هم با یک کلمه ، راستی ، شروع کرد . و از ادامه بحث غیبت و .. خلاص شد . من از این ِا راستی خیلی چیزها دارم . سابقا مثلا وقتی ما مدرسه میرفتیم . اونوقت کارناممون را که میبردیم خونه مثلا فرض کنید املا و فارسی حساب اینا ۲۰ بود اما انضباط فرض کنید مثلا ۹ بود من میدونستم اگه اینو آقام ببینه دعوام میکنه بعد گفتن امضا باباتم باید باشه . خلاصه هر کدام از بچه ها یه جور امضا بابا شون را میگرفتند. مثلا یکی از دوستانمون میگفتش که اگه به بابام بدم کتکم میزنه استامبر رو برداشتم شصت پامو زدم توش گذاشتم یعنی انگشت بابام است . البته این دوستمان الان شهید شده به روحش صلوات بفرستین … خدا رحمت کنه پدرشم از دنیا رفته.

اما من وقتی که بابام وقت داشت بهش نمیدادم . چون میدانستم اگه اینو الان بدهم . میخونه یکی یکی فارسی چند حساب چند اینا وقتی میرسه به بده که دیگه چی چی و اینا امضا نمیکنه میندازه اونور یهو تند میشه خراب میشه پس صبر میکردم رختاشو بپوشه وقتی میخواد کفشاشو بپوشه و در حال بیون رفتن از خانه که بود . آن وقت میگفتم : راستی اقا امضا نکردی و خلاصه قضیه ختم به خیر میشد .

پس با این جور کار ها میتوانی بحث مجلس را عوض کنید و این چیز خوبیست یا حتی مثلا میرسند به کار غیبت شروع کنید ارام ارام بصورت مستقیم یا غیر مستقیم گاهی احکام اینارو یاد مردم بدهید مردم نمیدونند کجا غیبت واجب کجا حرام کجا مستحب کجا مکروه همه جاش که حرام نیست . بعضی جاهاش واجب است مثلا من میدونم که الان یکی اومده تو مدرسه فرض کنید یک گوشه ای دارد بمب میگذارد. من اگه بخوام به مدیر مدرسه بگم غیبت می شود. “الغیبت ذکرک الخاک بما یکره “یعنی چیزی بگی که طرف بدش بیاد خب بدش میاد من برم بگم . خب پس غیبت واجب اینجا است . پس ادم باید بدونه که محرمات غیبت کجاست بعد اونوقت میتونید بحث را قشنگ بگیرید به اینکه دیشب خواب دیدم .یا تو قم مثلا دیروز این اتفاق افتاد یا مثلا فلان مرجع فلان حرفو زد . این جور حرف ها سازندست .مفید آدم بدونه مقام معظم رهبری پریروز چی فرمودند .خلاصه با اینجور حرف ها میشه حرفای حسابی زد منتها وسط جلسه گاهی اگه جلسه دست شما باشه . بعضی ها خوب بلدن بعضی ها هم خوب خراب میکنن این تمرین می خواد اره این تمرین می خواد خدا حفظش کنه ما یکی از اساتیدمون بود ما یک وقتی حج مشرف شدیم و ایشون روحانی کاروان بودن بنده هم چون تو کاروان بودم و شاگرد ایشون بودم خیلی کمک میکردم هرچی میتونستم کمک ایشون میکردم تو اتاق ایشون بودیم یک روز ایشون عصرکه شد . بعضی ها یکی یکی دوتا دوتا اومدن دیدن ایشون . همه تو اتاق ۱۰، ۱۵ نفر بودن ایشون ی گفتش که بیایید یک کاری بکنیم بهترین کاری که به عمرمون انجام دادیم را هر کس بگه تا بقیه یاد بگیرن من یادمه همونجا به پدر بنده وقتی رسیدن ایشون گفتن : گذاشتم مرتضی طلبه بشه و بهترین کاریه که میدونم .

یک اقایی گفت من ۵۰ هزار تومن خمس دادم من اهل اینکارا نیستم .

این طوری استاد میفهمید نقطه ضعف و قوت افراد کجاست و چی باید بگه گاهی ما نمیدونیم با مردمیم اما با مردم عملا نیستیم .ولی تو این نوع جلسات نگویید بدترین کاری که به عمرتون دیدید به شرطی که شایعه و فحشا نباشه را تعریف کنید چون افراد یک کار فحشای زشت را میگویند بقیه یاد میگیرن برا همین اون جهت مثبتش رو ادم بگه بهتره ترویج فحشا و گناه هم نمیشه .مثلا میتوانید بگویید : بدترین خاطره ای که هرکس دارد یا بهترین خاطره ای که دارند، بهترین روایتی که به عمرت دیدی ، بهترین آیه ای که سراغ داری کدوم است ، بهترین زیارتی که رفتی کدام است ؟چرا برات قشنگه ، چرا به دلت مونده دوسش داری ، یا بهترین دوستی که داری چه ویژگی دارد؟ چه حسنی دارد ؟

پس تمرین می خواهد و میشه قشنگ تو جلسات برا مردم چیز های جالب و مفید گفت .

حالا بعضی ها معما میگن چیزای دیگه میگن من خیلی این ها رو نمیپسندم . چی توش در میاد؟ شاید فقط وقت جلسه گرفته شه و به حرف بیخودی نگذره . ولی میتونید از این چیزا استفاده بکنید برا اینکه مجلسی رو دارید مجلس حرام نشه بلکه بالاتر از آن تلاش کنید که مجلس مفید باشه چیز یاد بدید چیز یاد بگیرید . در روایات فراوان است که خدا رحمت کنه کسی که ذکر ما را احیا کنه گاهی یک روایت آدم میخونه میگه این چیز اثر تربیتیش خیلی بالاست .

باز من بخاطر دارم یک اقایی بود خدا رحمتشون کنه ایشون تو مسجد محله ما نماز میخوندند پیر مردی بودند حدود ۷۰ ،۸۰ سالشون بود تقریبا مسجد ایشون مملو از جمعیت بود . مردم میومدن. اونوقت یکی از اقایون محلمون که نجف رفته بود و با سوادشده بود اومده بود یک بار پرسید از جمعیت مسجد گفتم : مسجد محلمون پر است . گفت : معجزست .

چون محلمون یک محله خوبی نبود ولی ایشون تونسته بود جمع کنه .پیر مرد ۷۰،۸۰ ساله فوق العاده روابط عمومیش دیدنی بود. نمونه ای بگم که اینا درس است در کارهای جمعی برای ما ها

پدر من شغلشون کار سنگ بود . تو کار سنگ فروشی و سنگ تراشی اینا بود .یک روزهمین حاج آقا به پدرم گفته بودند : نماز تمام میشه شما به سیرعت میرید کجا میرید میپرید رو موتور یا چرخ یا هر چی میرید کجا میرید؟ پدر من هم گفته بود خب ما سنگ میفروشیم و سنگ تراشیم و میریم قهوه خونه اونجا میشینیم خب وقتی میریم اونجا کسی که سنگ بخواد میاد اونجا باهاش قرار داد میبندیم براش سنگ میبریم .از یک نفر دیگه سنگ میخریم میاد اونجا پولشو میدهیم. باهاش حساب کتاب میکنیم شاگردام هر کدام میان مثلا کاری چیزی دارن کسی سنگ تراش سنگ ها مونده تو دستش ازش میخریم ما مونده تو دستمون به دیگران میفروشیم از این کارا معامله است پاتوق معاملات ماست خب ایشون گفتن همین مسیری که میری شبستون اون طرف را من میدم بهتون .پدرم گفته بود که اونوقت چای و قهوه و … ایشون گفتن خب شما بیاید این شبستون اینور مسجد من هم پول چای و قهوه و بستنی و اینا رو میدم .این با من فقط شما قراراتا اینجا بگذار .

خب پدر ما یک نفر بود ولی سنگ میخرید سنگ هم میفروخت یک عده کارگرم داشت یک عده همکارم داشت هر که هرکاری داشت شب مسجدشجره بعد نماز حاج اقا قرارشون بود. واقعا مسجد پر میشد . میگفتن : سنگ تراش ها میرن مسجد شجره برید اونجا سنگ خوبی میخواید برید اونجا متدین هم هستن مسجدی هم هستند یعنی پر میشد اصلا مسجد با یک تدبیر خیلی کوچولو مردم و جمع کرده بود اونوقت اینا وقتی که ایشون میومد نماز که تمام میشد باز اینم نبود جوانبشم دیده بود وقتی که نماز تمام میشد این پیرمرد میرفت بالا منبر ۱۰ دقیقه یک منبر میرفت والسلام نه بیشتر ی مساله میگفت از احکام وقتی هم میخواست اون مسئله را بگه جالب بود میگفت دیشب چی گفتم مسئله دیشب را بگو و به یکی اشاره میکرد. آن فرد مسئله دیشب را میگفت حالا یا درست یا غلط اگه درست میگفت که هیچی اگه غلط میگفت درستش میکرد بعد هم یک صلوات برا سلامتی این طرف میفرستادن میفرمود خب یک حدیثم میخواند و یک السلام علیک یا ابا عبدالله میخوند روضه رو هم با صدا میخوند به قول خودشون باید تکیه به صوت بخونی و الا این خوندن نیس باید بخونی و عقیدشون اینطوری بود میخوندن یک قطره اشک هم میریختن افراد اقا میومد پایین یک دعای جدی هم میکرد که من یادمه تو صحبت های هر شب یک سر فصل سخن داشت ایشون که مسافرا توشه بردارید سفر اخرت نزدیک من هنوز یادمه وقتی که میگفت خودش منقلب میشد جلسه میریخت به هم مسافرا توشه بردارید یاد اینا داده بود که وقتی میری خونه حدیث را برا خانمت بگو برا بچه هات بخون سرکار میری برا استاد شاگرد همکار کارمند بخون مسئله رو بگو حدیث هم بگو باور نمیکنید مسجدی های ایشون ، حتی اون چای ریز مسجد احکام و بهتر از یک مسئله گو بلد بود من خودم دیده بودم حاج اقا از دنیا رفته بود اقا بالای منبر مسئله میگفت گیر میکرد یهو میگفت استاد یوسف ببین این مسئله را درست میگم میپرسیدن از این پیرمرد میگفت نه حاج اقا فاضل اینجور میگفتن سواد هم نداشت اما بلد بود بخاطر اینکه گفته بود بگید اینا مثلا این کفاش بنده خدا ده تا ۱۰۰ تا ادم میان کفش میخوان دیگه برا هرکی این مسئله رو میگفت که مثلا اول میخوای وضو بگیری اول صورت بعدا دست راست اینطور اینطور یا فلان چیز حرام فلان چیز حلال رشوه نخورین همه اینو بلد شده بودند انقده حدیث بلد بودند انقده مسئله بلد بودند .

چون بارشون اورده بود یک چیزی شنیدند بگویند .

بعضی ها میگن نمیمونه بخاطرمون .چون نمیگید . بگید یک جا تو ماشین نمیدونم تو مسافرت یک روایتی رو دیدید روایت را بخونید .زنده کنید یاد اهل بیت و اینطوری بار میان بعد یهو نگاه میکنی مثلا بعد ده سال مثلا یک مرتبه ادم یک محله رو عوض کرده است . طرف اصلا بی سواد نیست سواد خواندن نوشتن ندارد اما تمام احکام و جوانب دین را بلدن خب چه افتخاریست بعضی ها نه خیلی نمیدونم اصلا به چه دردی میخورند گاهی من فکر میکنم اصلا خدا اینارو برا چی آفریده برا چی آفریده شده اصلا هیچ کاری ازش نمیاد نمیکنه خب اینطور نباشه تو اینطور جلسات میشه استفاده کرد استفاده مطلوب کرد.

خبر بسیار بدی هم شنیدم در مورد شیخ نمر بنظرم که فارس نوشته بودند اعدام شدند بله اینا از ضعف ما بی عرضگی ما سواستفاده می کنند چرا باید جامعه اسلامی اینطور باشه چرا ما مسلمون ها باید انقد از هم جدا باشیم واقعا چرا لعنت بر اونایی که انقدر افتراق بین ما ها انداختن خدا نیامرزتشون.

دشمن خیلی کار می کنه چند وقت پیش شنیدم برا محرم میگفتش مشهد بسته های آماده اومده و این بسته ها حاوی قمه از انگلستان که به ما بدن که ما بزنیم پولایی که انگلیس میفرسته آمریکا میفرسته برا بعضی ها که خیال می کنند مسلمونند به همون اندازه که تو اهل سنت آدم دارند بین شیعه ها هم آدم دارند .

بدانید ماموریتشون فقط اینه که افتراق و عدم اتحاد ایجاد کنند .

یکی خواست بیاد اینجا مثلا تو ی خونه اگه بخواد بیاد خیانت کند و تجاوز کند به این خانه کافیست بین زن و شوهر اختلاف بندازه بعد تمام میکشند نابود می کنند اما اگه اینا با هم باشند هیچ کاری نمیتونند بکنند جمعیت ما مسلمون ها تو دنیا کم نیست اتحاد ما کار ازش میاد یک شیخی مثل جناب زکزاکی که کار می کنه و کار کرده چقد ازش می ترسند وحشت دارند و می ترسند .

خدا لعنتشون کند .خدا در راس صهیونیست ها و آمریکا را پیش از پیش ذلیل کند .

نظر خود را درج کنید