فطرتا همه خداوند را طلب میکنند

هر طالبی تنها او را طلب می کند ولی گم کرده و اشتباه می گیرد

و کل طالب ایاه یرتجی؛ و ای کسی که هر طلب کننده ای تنها به او امید بسته.
یعنی اگر در حال طالب دقت کنی تنها او را طلب کرده اند اما سوی دعا گم کرده اند. آنها دنبال زیبایی بی نهایتند دنبال علم بی نهایتند دنبال حیات بی نهایتند دنبال لذت بی نهایتند دنبال قدرت بی نهایتند دنبال آبروی بی نهایتند.
این بی نهایتهایی که اینها طلب می کنند اینها نیست بلکه بی نهایت اوست و در دست اوست. حیات ابدی، حیات ابدی، علم ابدی، لذت ابدی نزد اوست اینها که اینجاست چیزی نیست در برابر آنچه او دارد. آن که ما تشتیهه الانفس و تلذ الاعین نزد اوست او کس دیگری است.

آن چه ما داریم همه موقتی و محدود و عاریه است همه اینها پس گرفته خواهد همه این داراییها را آرامش و آسایش و خوشی گرفته خواهد شد چون قرض است و مال اوست بخواهد می گیرد.
پس هر طالبی تنها او را طلب می کند ولی گم کرده و اشتباه می گیرد که چیز دیگری را می گیرد و نفس و یا شیطان و یا دیگران می شوند معبود او این اشتباه در مصداق کرده است.
انسانها دائم به این و آن پناه می برد اول به مادر بعد که بزرگتر می شود می بیند پدرش قویتر است به او پناه می برد بعد به کسی که پولدارتر است بعد به کدخدا و شهردار و وکیل و وزیر و … آن وقت می فهمد که نه اینها چیزی ندارند.

اگر می بینی که به نماز و قرآن برایت آرامش می آورد فکر نکن که ذکر اینطور است بلکه به اندازه ای که انقطاع پیدا می کند و متصل به خدا می شود آرامش بخش است برای همین یک ذکر در افراد مختلف آثار متفاوت و کم و زیاد دارد.
در زندگی می بینی که امروز که امتحان داری این کتاب و این معلم کار ازش می آید بعد می بیند که نه این هم چیزی نیست و چیزی ازش نمی آید. خوب است که انسان زود بفهمد.

منبع : مناجات الراجین

مطالب مرتبط
نظر خود را درج کنید