تو خود حجاب خودی | حکایتی از آیت‌الله بهجت

در صحن ان طرف يك دفتر گمشدگان هست، برو و بگو در بلندگو صدایت بزنند، ببين ميی‌توانی خودت را پيدا كنی.

از نكات ديگر بسيار آموزنده، اين بود كه اگر يك چيزي مي‌پرسيدی، ايشان خلاصه پاسخ مي‌گفتند. مطالب را خيلي خلاصه و كوتاه بيان مي‌فرمود. و اين طبيعي است که وقتي طبيب حاذق باشد، نسخه بلندبالا نمي‌نويسد، چون موضع درد را فهميده و درمان درد را هم مي‌شناسد. گاه اگر چيزي مي‌پرسيدي و يا يك نيازي داشتي، ولي ساكت بودي، خودشان شروع به صحبت مي‌فرمودند، ايشان آرام آرام مي‌گفتند، اگر شما را خواستار و طالب مي‌يافتند قدري توضيح مي‌دادند و گرنه ساكت مي‌شدند. در اخلاق دو واژه داريم كه جزء مذمومات است، و جزء رذائل اخلاقي است، يكي «فضول‌الكلام»، حرف‌هاي زيادي زدن، و ديگري «حرف ما لا يعني» حرف‌هايي كه اصلاً معنايي نداره، آيا دقت كرده‌ايد كه بسياري از ماها به زياده‌گويي، پرحرفي و يا حرف بي‌فائده زدن مبتلا هستيم كه اين امر پسنديده نيست.

يك‌بار پس از نماز در بين راه مسجد و منزل بوديم كه بنده خدايي به همراه ايشان آمد و با اصرار می گفت كه من مي‌خواهم آدم بشوم ولی نمي‌شود، آقا فرمودند: چه کسی گذارد؟ گفت: شيطان. حضرت استاد ناگهان با تغيّر به سوي او روي گردانيده و فرمودند: كو؟ کجاست؟ بنده خدا گفت کی؟ ایشان گفت: شیطان کو؟! تا دستش را بشكنم، كوش؟ و ادامه داد: شيطان كاري ازش مي‌آيد؟ خودت نمي‌خواهي، خودت را درست كن! روي همين برخورد، يك مقدار توجّه كنيم! ما خودمون خراب مي‌كنيم، و دنبال هواهاي نفساني مي‌رويم و بعد خراب مي‌شود. وقتي كه خراب شد و آلوده شديم، بنا مي كنيم به پيداكردن يك شخص به نام شيطان كه بندازيم گردنش، و يا مي‌گویيم ما را خوب تربيت نكردند، ما را عقده‌اي بار آوردند، كمبود محبّت داشتيم. ممكن است بعضي از اين‌ها درست باشد، ولي اين‌طور هم نيست كه ما هر خراب كاري کردیم بتوانيم بيندازيم گردن يك شخص يا يك گروهي و يا عده‌اي و يا محيط و وراثت و … . البته همه آن‌ها بي‌تأثير نيستند ولي اين‌طور هم نيست كه همه انحرافات ما را گردن بگيرند بالاخره ما داراي حقّ اختيار و امتياز نيز هستيم.

بنده خدایی در صحن حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها) ايشان را دیده و گفته بود: حضرت آقا من خودم را گم كرده ام چكار كنم خودم را پيدا كنم؟ فرموده بودند: تو صحن اون طرف يك دفتر گمشدگان هست، برو و بگو تو بلندگو صدات بزنه، ببين مي‌توني خودت را پيدا كني.

راه اينقدرها هم سخت نيست كه ما سختش كرديم، يك مقدار بايد آدم حواسش را جمع كند؛ هرچيزی نگوید، هر چيزی نبيند، هرچيزی نخورد، هرچيزی نپوشد و هر جایی نرود، اگر آدم خودش را ول كرد، مي‌شود مثل حيوان‌ها (أولئِکَ کَالأنعَام) به هر زميني كه برسند شروع مي‌كنند به خوردن علف و … براشون مهم نيست كه براي صاحبش هست يا نه؟ حلال است يا حرام؟ فرق من با حيوان چيست؟ بايد انسان برود دنبال اين‌كه در خودش انسانيت را تقويت كند و كنترل نفس بكند، تا بتواند برسد. مرو در پي هرچه دل خواهد.