خاطرهای آموزنده از استاد علامه حضرت آیتالله حسنزاده آملی
شیعه بايد هشيارانه مواظب و مراقب خود باشد و تمام اعضا و جوارح خود را هميشه كنترل نمايد
خاطرهای آموزنده از استاد علامه حضرت آیتالله حسنزاده آملیدامعزّهالعالی:
ایشان می فرمودند:
به آقای سیدمحمدحسن الهی، برادر بزرگتر مرحوم علامه طباطباییرحمهالله که در عرفان و سیر و سلوک از شاگردان مرحوم سیدعلیآقا قاضی اعلیاللهمقامه بود، مکرر عرض میکردم: وقتی خدمت آقا (علامه قاضی) میرسید، از جانب من از ایشان خواهش کنید که مرا هم در تشرف به خدمت حضرت بقیه الله عجّل الله تعالی فرجه شریک خود نمایید و برای من نیز اجازه ملاقات بگیرید (چون میدانستم این دو بزرگوار به این سعادت عظمی میرسند).
روزی در شهر آمل بعد از ظهر خواستم استراحت کنم، بچهها داد و فریاد کردند و مانع استراحتم شدند. من عصبانی شدم و با آنها تندی نمودم و پرخاش کردم؛ ولی بعد از آن، خودم پشیمان شدم و از این که بچهها را ناراحت کردم، وجدانم ناراحت بود. عصر رفتم بازار و مقداری شیرینی و میوه خریدم و به منزل آوردم که شاید بدین وسیله دل بچهها را به دست آورم. با این حال، وجدانم آرام نمیگرفت و آشفته خاطر بودم.
بالأخره، تصمیم گرفتم در سفری به تبریز با مرحوم سیدمحمدحسن الهی ملاقات کنم. وقتی به خدمت ایشان رسیدم، پیش از این کهعلت مسافرتم را بگویم، گفتم: عرض مرا به خدمت استاد (سیدعلی قاضی) رساندید؟ فرمود: من راجع به این موضوع نامهای به شما نوشتم و چون آدرس شما را نداشتم به خدمت آقای اخوی (سیدمحمدحسین طباطبایی) فرستادم که به شما برسانند. در آن نامه یادآور شدم که وقتی پیام شما را به آقا عرض کردم، آقا تأملی کرد و سپس با ناراحتی فرمودند: «ایشان چگونه میخواهند این راه را طی نمایند، با آن اخلاقی که نسبت به عائله و کودکان انجام داده و با آنها دعوا کردهاند؟! با آن اخلاق و تندی چگونه میشود به این رتبه و مقام رسید؟![۱]
سپس جناب استاد آیتالله حسنزاده آملی دام ظله العالی بحث را ادامه داده و از آن نتیجهای عبرتآموز گرفتهاند:
آری در این راه، ناهمواریها، دستاندازها، پیچوخمها و خطرهای زیادی هست که سالک و شیعه باید هشیارانه مواظب و مراقب خود باشد و تمام اعضا و جوارح خود را همیشه کنترل نماید.[۲]
————————————————————-
[۱].مؤسسه تحقیقاتی فرهنگی اهل بیت علیهم السلام، فریادگر توحید، ص۱۴۱.
[۲]. مؤسسه تحقیقاتی فرهنگی اهل بیت علیهم السلام، فریادگر توحید، ص۱۴۱.