زبان مشترک انسانها
بسیاری از ما، زبان ارتباط با یکدیگر را نمیشناسیم. حتی پدر از زبان فرزند خود بیخبر است
انسانها، زبان مشترک دارند و گرنه نمیتوانستند با یکدگیر ارتباط برقرار کنند. بسیاری از ما، زبان ارتباط با یکدیگر را نمیشناسیم. حتی پدر از زبان فرزند خود بیخبر است. برخی از همسران از زبان یکدیگر خبر ندارند. ممکن است هر دو فارس، ترک یا عرب باشند، ولی تفاهم نداشته باشند.
یکی از آشنایان ما نقل میکرد: «چندی پیش به زیارت امام هشتم (ع) مشرف شده بودم. دیدم آستان قدس رضوی علاوه بر غذای همیشگی خود، نوشابه هم توزیع میکند. تعجّب کردم که پیش از این نوشابه نمیدادند! چه شده که الان نوشابه میدهند؟ وقتی پرسیدم، گفتند: یک ایتالیایی بانی شده است. گفتم: جریان چه بوده؟ گفتند: این بنده خدا وقتی به مشهد میآید و در صحن اسماعیل طلایی وضعیت زائران و پنجره فولاد را میبیند، میپرسد: چرا این مردم اینجا جمع شدهاند و خود را به پنجره بستهاند؟ پاسخ میدهند: هر کس گرفتاری داشته باشد، به امام رضا که امام هشتم شیعیان است- میگوید و آقا هم مشکلات ایشان را برطرف میکنند. این آقا، دختر فلجی داشت که نمیتوانست راه برود. میآید و کرواتش را به پنجره فولاد میبندد و میگوید شما فرزند رسول خدایی و میگویند اگر کسی خودش را به اینجا ببندد، حاجتش را میگیرد. بعداز چند لحظه کرواتش را باز میکند و میرود. گویا شب پنجشنبه هم بوده است. خانوادهاش از ایتالیا تماس میگیرند که بیا ببین چه خبر است؟ دخترمان بلند شده و دور اتاق میدود. دخترش تعریف میکرد: شب هنگام خواب دیدم که آقایی آمد و به من گفت: بلند شو. گفتم: نمیتوانم. دوباره گفت: بلند شو، میتوانی. الان پدرت آمده سفارش تو را به ما کرده است.
وقتی پدرش این معجزه را دیده بود، گفت من میخواهم زائران مولا را مهمان کنم. خرج نوشابهی اینجا را من میدهم.
اگر به مشهدالرضا مشرف شدید ، بروید و دفتر ثبت معجزات و کرامات را ببینید. به جرأت میتوان گفت: از هزار مورد، یکی را هم ننوشتهاند. آنقدر این کرامات و عنایات زیاد است که به شمارش نمیآیند.
امروز زندهام به ولای تو یا علی
فردا به روح پاک ما گواه باش
قبر امام هشتم و سلطان دین رضا
از جان ببوس، بر در آن بارگاه باش
دستت نمیرسد که بچینی گلی ز شاخ
باری، به پای گلبن ایشان گیاه باش
ایتالیایی بودن آن آقا و حتّی غیر مسلمان بودن، باعث طرد شدن و رانده شدن از درگاه امام رئوف نمیشود، بلکه همین که به اندازهی خودش، عارف به مقام و جایگاه امام (ع) شد، مقرب میشود. آنچه مهم است، همین شناخت و معرفت است که انسان را بالا می برد. او هم به رسم خودش و در حدّ فهم خودش میخواهد از لطف امام تشکر کند، میآید و نوشابهی غذای زائران را تهیه میکند.