پسندم آن‌چه را جانان پسندد

«اگر خدا درد را بخواهد، درد را مي‌خواهيم؛ اگر سلامتي بخواهد، سلامتي مي‌خواهيم؛ اگر وصل بخواهد، وصل مي‌خواهيم و اگر هجران بخواهد، هجران مي خواهيم».

جابر ابن عبدالله انصاري خدمت پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) رسيد و عرض كرد «يا رسول الله! «أَطيعُوا اللهَ» را فهميدم، يعني اطاعت خدا، «أَطيعُوا الرَّسُوَلَ» را هم فهميدم؛ «أُوْلِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ»[1] يعني چه؟» آن حضرت فرمود: «أُوْلِي الْاَمْر يعني علي (علیه السلام)، بعد حسن (علیه السلام)، حسين (علیه السلام)، سجاد (علیه السلام)‌ باقر (علیه السلام)تا مهدي (علیه السلام)اي جابر! تو امام اوّل تا امام پنجم (علیه السلام) را زيارت مي‌كني. سلام مرا به امام پنجم (علیه السلام) برسان».[2] جابر وقتي خدمت امام سجّاد (علیه السلام) رسيد، نابينا بود. احساس كرد شخص ديگري هم نزد امام (علیه السلام) حضور دارد. آن حضرت فرمودند: «جابر! مي‌خواهي امام بعد از مرا ملاقات كني؟» پاسخ داد: «آري؛ مگر امام باقرالعلوم (علیه السلام) اين جا هستند؟» فرمودند: «آري». جابر سلام كرد. آن حضرت پاسخ داد و فرمود: «كَيْفَ اَصْبَحْتَ يا جابِرُ؟؛ جابر! به كجا رسيدي؟» او گفت: «من رسيدم به مقامي كه درد را بيشتر از سلامتي و فقر را بيشتر از دارايي‌ دوست دارم». آن حضرت فرمودند: «امّا ما اين گونه نيستيم». پرسيد: «مگر شما چگونه‌ايد؟» فرمود: «اگر خدا درد را بخواهد، درد را مي‌خواهيم؛ اگر سلامتي بخواهد، سلامتي مي‌خواهيم؛ اگر وصل بخواهد، وصل مي‌خواهيم و اگر هجران بخواهد، هجران مي خواهيم».

[1] نساء(4)، آيه 59.