پی‌آمدهای رهبانيّت و ترك ازدواج

كسي كه ازدواج نكند تنها هميشه خود را ديده و از آن فراتر پای ننهاده است ...

ترك ازدواج و رهبانیّت از دیرباز وجود داشته و برخی آن را موجب کمال انسانی پنداشته اند تا آن­جا که ارباب کلیسا خود از مروّجین این تفکّر بوده و هستند. در بین صوفیّه و عرفان های کاذب و دروغین، ردّپای این طرز تفکّر نیز دیده می شود. ولی اسلام که کامل­ترین و برترین دین الهی است هرگز با این اندیشه موافقت نداشته و به صراحت خاتم انبیاء (سلام الله علیه و آله) رهبانیّت را طرد فرموده اند که این بیان صریح ایشان است که:

(لارُهبَانِیَّةَ فِی الإسلامِ) در اسلام رهبانیّتی نیست.

اینک برآنیم که برخی پی آمدهاي ترک ازدواج را اشاره ای گذرا داشته باشیم:

1. عدم استمرار حيات گوهر انسانی: چون به ازدواج تن در نداده پس از داشتن نسلي نو كه ادامه عمر و حياتش باشند محروم خواهد بود. در حالي كه نسل شريف آدمي زمينه رسيدن به مرز انسان كامل را فراهم سازد.

2. ابتلاء به كارهاي خلاف: كسي كه سير طبيعي ارضاء شهوات را بر خود بسته آمادگي بيشتري به روي آوردن به امور خلاف و غير قابل قبول از خود نشان مي دهد. بي شك، مكاتب الهي، اخلاقي، تربيتي، و انساني، و به ويژه كامل ترين آن ها اسلام ارضاء غير طبيعي شهوت جنسي چون هم جنس بازي، خود ارضايي، ديگر آزاري، و… برنمي تابند. البته انسان اگر از تقواي الهي برخوردار باشد مي تواند خودنگه دار باشد، ولي اين امر چندان سهل و آسان نيست.

3. تك بُعد نگري: كسي كه ازدواج نكند تنها هميشه خود را ديده و از آن فراتر پاي ننهاده است. پس تك بُعدي و خود محور بار مي آيد.

4. عدم تفاهم با ديگران: اين طور اشخاص به طور طبيعي از تفاهم با ديگران، درك انسان جمعي و زندگي اجتماعي قاصر خواهند بود. كه بر آن ها ورود به جمع انساني نا آشنا به نظر مي رسد.

5. از دست دادن سلامت روان و جسم: انسان تنها مبتلا به غربتي جان كاه خواهد شد. اين حس غربت او را آزرده خاطر ساخته، و چون خوره به جان او مي افتد. در نتيجه او را كاهيده و سلامتش را به مخاطره خواهد انداخت.

6. احساس تنهايي: آن كه تنها به سر مي برد از داشتن يك هم نفس جدي محروم شده است، و به دنبال ناراحتي هاي عصبي او را از درون كاهيده خواهد كرد. عقده هاي رواني او به راحتي گشوده نمي گردد. از داشتن مشاور و هم صحبت با ديگري محروم است و در تصميم گيري ها خود يكه و تنها خواهد بود. او از انس گرفتن با دیگران و هدایت و پيمايش ديگران به جهت سير و سلوک نیز عاجز خواهد بود. پس، نه خود که دیگری را از حالت قبض به بسط سیر نخواهد داد.

7. غربت دوران كهولت: دوران پاييزي عمر به تنهايي و غربت پايان مي پذيرد، چرا كه او را همسر و فرزنداني نيست تا كه او را هم نفس باشند. رهبانيت اين نياز را بي پاسخ مي گذارد.

8. بي وارثي: پس از سير به سراي آخرت او را وارثي نيست تا كه او را يادآور شود و کارهای نیمه مانده اش را کمال بخشد و یا بر او خيراتي هديه كند.