اعتقادات در ساخته و پرداخته شدن شکل برزخی انسان، موثر هستند .و عادت بر انجام هر فعلی، همان قوه ملکه در انجام آن است که باعث می شود فرد در انجام آن عادت نیاز به تمرکز ذهنی نداشته باشد ؛ مثلا کسی که کریم است یعنی آن قدر با کرامت رفتار کرده است که این عادت و خلق در او تبدیل به ملکه شده و دیگر در اکرام کردن حتی نیاز به تمرکز ذهنی هم ندارد چه برسد به اکراه و مقدمه و موخره در نظر گرفتن .و انسان به چیزی عمل نمیکند و چیزی در او تبدیل به ملکه نمی شود مگر آن که به آن چیز حب داشته باشد .و انسان به چیزی حب ندارد مگر آن که همانند آن محشور می گردد؛ چنانکه در روایات وارد شده است «مَن اَحَبَّ حجراً، حَشَرهُ اللهُ مَعَه/ هرکس هرچه را دوست داشته باشد، اگرچه سنگی باشد با آن سنگ محشور می گردد».
و در عبادت عاشقان واقعی، هیچ انگیزه و طمعی غیر از عشق الهی و سلوک به ذات او وجود ندارد لذا تحمل هر درد و رنجی برای نیل به او آسان می گردد.
و مقدمات ایجاد محبت، اختیاری است، زیرا اگر انسان به طبابت آن طبیب واقعی عالم، یقین حاصل کرد، از داده های او نیز راضی و در مصائب و سختی ها صبر خواهد کرد تا رضایت او را به دست آورد.
برای این که میزان محبت انسان به خداوند افزوده گردد باید با محبوب، مراوده کرد که در این صورت باید در شبانه روز زمانی را به محبوب واقعی اختصاص داد و با او به راز و نیاز پرداخت؛ چراکه بدون مراوده نمی توان ابراز حب به محبوب نمود.