وَعُدْ عَلَیَّ بِفَضْلِکَ عَلی مُذْنِبٍ قَدْ غَمَرَهُ جَهْلُهُ.
و فضل خود را به گنهکاری که غریقِ امواج جهالت است، بازگردان.
الطاف حق تعالی به قدری وسیع و فراگیر است که با هر بهانه ای آدمی را مشمول رحمت و عنایت خود می سازد؛ به عنوان نمونه همانگونه که از مناجاتِ حضرت امام علی علیه السلام در مسجد کوفه استفاده می شود:
نَفْسِ عبد بودن آدمی در مقابل مولایش، ذلیل بودن آدمی در برابر خدای عزیز، ضعیف بودن انسان در مقابل خدای قوی، گمراه بودن آدمی در برابر خدای هدایت گر و صفاتی از این دست، آدمی را مستحق دریافت رحمت الهی می نماید.در اینجاست که امام علی علیه السلام این گونه به تضرع می نشیند:
«مَوْلایَ یا مَوْلایَ اَنْتَ الْمَوْلی و اَنَا الْعَبْدَ وَ هَلْ یَرْحَمُ الْعَبْدَ اِلاَّ الْمَوْلی؛ مولای من تو مولایی ومن عبد، و چه کسی جز مولی بر عبد خویش ترحم می نماید».
«مَوْلایَ یا مَوْلایَ اَنْتَ الْعَزیزُ وَ اَنَا الذَّلیلُ وَ هَلْ یَرْحَمُ الذَّلیلَ اِلاّ الْعَزیزُ؛ مولای من! تو عزیزی و من ذلیل، و جز عزیز، چه کسی به ذلیل رحم خواهد کرد».
«مَوْلایَ یا مَوْلایَ اَنْتَ الْقَوِیُّ وَ اَنَا الضَّعیفُ وَ هَلْ یَرْحَمُ الضَّعیفَ اِلاَّ الْقِوِیُّ؛ مولای من! تو قوی هستی و من ضعیف و ناتوان، و آیا جز قوی، کس دیگری به ضعیف رحم خواهد کرد».
«مَوْلایَ یا مَوْلایَ اَنْتَ الْهادِی وَ اَنَا الضّالُّ وَ هَلْ یَرْحَمُ الضّالَّ اِلاَّ الْهادی؛ مولای من! تو هادی ومن گمراهم و بر گمراه، جز هادی، چه کس رحمت خواهد کرد».
باری:
من اگر بی هنر و بی خِرَدم خواجه با خِردی می خَرَدم
و در فراز مذکور از مناجات، «جهل» و جاهل بودن بنده نیز از عواملی به شمارآمده که آدمی را مستحق دریافت فضل و کَرَم الهی می نماید، همان گونه که امام علیه السلام می گوید: معبود من! فضل خود را به گنهکاری که غریق امواج جهالت است باز گردان».
در دعای ابوحمزه ثِمالی نیز آمده است که: «وَ اَیُّ جَهْلٍ یا رَبِّ لا یَسَعُهُ جُودُکَ؛ و کدام جهل است، که جودِ تو آن را فرا نگیرد».
ناگفته نماند که مقصود از «جهل» تنها بی اطلاعی نسبت به حرام و گناه نمی باشد، بلکه چه بسا، دایره جهل وسیع تر از این باشد. یعنی می توان به افرادی که حتی به عواقب گناهان آگاهی دارند ولی باز مرتکب آن گناهان می شوند نیزنسبت جهل داد؛ به این بیان که اگر آنها آگاهی واقعی به آثار نکبت بار و خواص زهرگونه معاصی داشتند و آنها را به چشم قلب، مشاهده و ادراک می نمودند،قطعا از لغزش ها اجتناب می کردند. ازاین رو می توان گفت این گروه نیز در واقع ازنوعی جهل برخوردار بوده و مستحق ترحم و دریافت رحمت پروردگارمی باشند.