برای خودشناسی، ۴۰ روز عمل به رضای خدا را بر خود لازم بدانید

كسی كه به خوشنودی من عمل كند، سه ويژگی را بر او لازم می‌دارم: شكری به وی می‌آموزم كه هيچ جهلی با آن مخلوط نگردد، و به يادی (از من) معرفت يابد كه به نسيانی تركيب نگردد، و محبتی را به آن عرفان يابد كه آن را با محبت احدی از مخلوقين برابری نكند. پس هنگامی كه دوستم داشت دوستش خواهم داشت...

استاد در یادداشتی از دستورالعمل مهم علامه طباطبائی برای خودشناسی سخن راندند. ایشان در این یادداشت که توسط سایت خبری صابرنیوز منتشر شد، در ابتدا به انواع رفتارهای انسان که شامل رفتارهای انعکاسی، رفتارهای غریزی و رفتارهای ارادی می‏شود، اشاره کردند و مغفول ماندن رفتارهای ارادی را در متون غربی متذکر شدند. ایشان سپس به نقش انسان در انسان شدنش اشاره کردند و توضیح دادند که داشتن میلیاردها دلار ذخایر ارزی هم انسان را انسان نمی‏کند. سخن در اینجا به فقر انسان می‏رسد و اینکه انسان در نقطه‏ی صفر ایستاده است. استاد از ۱)شناخت راه، ۲)تقوی و خویشتنداری و نیز ۳)دعادرمانی به عنوان سه راهکار سیر یاد کردند و سپس دستورالعمل علامه طباطبائی در خصوص خودشناسی را مورد توجه دادند.
متن کامل این یادداشت خواندنی را در ادامه از نظر می‏گذرانید:

با توجه به استعدادهای جسمانی و روانی انسان می‌توان برای او چندگونه رفتار در نظر گرفت.

۱. رفتار انعکاسی: رفتاری است که تنها از طریق سلسله اعصاب به انجام می‌رسد، مانند بالا پریدن پا بر اثر ضربه چکش به زیر زانو.

۲. رفتار غریزی: رفتاری است که از طریق فرماندهی مغز و نیروی روح حیوانی انسان به عمل می‌آید، چون حرکت دستگاه گردش خون، هضم غذا، رشد اعصاب و عمل آن‌ها و … .
رفتار غریزی به شرطی و غیرشرطی تقسیم می‌شود. ولی در هر حال این دو رفتار که گاه از طریق وراثت و بر اثر رشد تدریجی بیولوژیک(۱) و فیزیولوژیک (۲) از جانب خداوند و به فرمان او و وسایطی که قرار داده، خود رشد می‌یابد و در همان شکل مطلوب که بر انجام آن وظیفه دارد تا مدت معلوم و معین اقدام می‌کند. در رشد و اعمال و رفتار این دو گزینه، اراده انسانی را چندان دخالت نیست، مگر در موارد استثنا و یا برخی زمینه‌سازی‌های آن.

۳. رفتار ارادی: رفتاری که با انتخاب و خواست انسان تحقق یافته و یا ترک شده‌است. این همان است که «رفتارگرایان»(۳) از آن به طور جدّ غفلت ورزیده و نامی از آن نبرده‌اند. آن‌ها بیش‌تر رفتار بشری را تابع محیط و وراثت دانسته‌اند. پس از آن‌ها شناخت‌گرایان(۴) و از جمله ژان پیاژه(۵) به این واقعیت پی برد. آن‌ها نیز پذیرا شدند که انسان دارای اراده است. او حق انتخاب و اختیار دارد. و با این قدرت است که در برابر محیط و عوامل دیگری چون وراثت می‌ایستد و همین اراده است که شخصیت افراد را سازش می‌دهد که او کیست و چگونه می‌تواند باشد. جالب توجه است که در متون اسلامی، وظیفه و تکلیف بر حق انتخاب و اختیار بنا نهاده شده است. درآیاتی چون (بقره، ۲۸۶)(۶) و نیز (طلا‌ق، ۷)(۷) تکلیف بر شخص استقرار نیافته جز به اندازه وسعت و یا آن چه به او ارزانی شده است.

اسلام، انسان را موجودی مجبور و دنبال‌کننده محیط و یا وراثت نمی‌بیند. همیشه در متون اسلامی حق و باطل را مورد عنایت قرار داده و استدلالی را برای همه ابعاد انسانی در هر مکان و زمان بیان داشته‌است. انسان را به انجام بعضی کارها امر و از انجام برخی نهی کرده است. همین، بر انتخاب و اختیار انسان دلا‌لت می کند. این که در روز جزا او را مورد پرس و جو قرار می دهند که چرا کردی و یا نکردی، دلیل دیگری بر حق انتخاب داشتن و اختیار آدمی است.

پس انسان وظیفه دارد حرکت خود را بر مبنای «شرع» سامان دهد و از «عقل» و «وحی» استفاده برد و راه سیر خود را به این دو میزان تنظیم کند تا سیر صعودی او به جانب خداوند به انجام رسد.

نقش انسان در انسان شدن او
با داشتن چنین سرمایهِ عظیمی، همه چیز تمام نیست. داشتن میلیاردها دلار ذخایر ارزی، منابع طبیعی، معادن و کوه‌ها، وجود ابزارهای ارزشمندی چون چشم، گوش، دست، پا، حالت نباتی، حیوانی و ملکی انسان را انسان نمی‌کند. این است که امام سجاد (علیه السلام) در مناجات ابوحمزه ثمالی به درگاه خدای تعالی همین واقعیت را اذعان و اعتراف فرمود که ای خدا! من کی‌ام؟ چه ارزش و منزلتی دارم؟(۸) ما بر نقطه صفر استوار هستیم.

از حضرت امام حسین (علیه السلام) هم این بیان با قدری دقت بیش‌تر بیان شده‌است: «اِلَهیِ اَنَا الفَقیرُ فیِ غِنایَ فَکَیفَ لا اَکُونُ فَقیِراً فی فَقرِی»(۹) ای خدای من! من در (هنگام) دارایی‌ام (نیز) فقیرم، پس چگونه در حین فقر و ناداری فقیر نباشم؟ آن هنگام که به نظر بی نیاز می رسم نیز نیاز مندم. آیا این اشاره به وجود فقر محض انسان نیست که فرمود: ای مردم! شما همگی نیازمند خداوند هستید، و او تنها بی نیاز است.(۱۰)

سه راه‌کار برای سیر
۱. از ابزار عقل و شرع، راه را باید شناخت: انسان باید بداند که چه کند. دو ابزار عقل و شرع راه وصال را به ما می‌نمایانند تا دانسته طی طریق کنیم. برای حرکت، بی‌شک باید راه را شناخت.

۲. تقوا و خودنگه‌داری: پس باید انسان برای مرکب راهوار خود فرمان و ترمزی مناسب داشته‌باشد. سیر ما از انسان به سوی خدا است. اما مرکب ما همان استعدادهای خلق شده الهی است. ابزار کنترل این مرکب (ترمز و فرمان) تقوا و خودنگهداری است. که انسان را به کرامت اکتسابی می‌رساند. پیش از این، آدمی بر مبنای تکوین بدون اختیار و انتخاب توسط خداوند کریم آفریده ‌شده بود. اینک خود به انتخاب در این مسیر گام برداشته‌است. تنها باید به او روی آورد و جهت قرب را به خوبی طی کرد. از این ابزار برای رسیدن خود باید بهره برد تا این که «گرامی‌ترین شما نزد خداوند با تقواترین شما است»(۱۱.) این تقوا، فعالیتی انتخابی و ارادی است. ناگفته پیدا است که بدون تلاش، آدمی راه به جایی نمی‌برد، پس باید توجه کرد که: «کسانی که در راه ما تلاش کردند، آن‌ها را به راه‌های خود هدایت خواهیم کرد.»(۱۲)

۳. دعا درمانی: درخواست از فضل خداوندی به دعادرمانی. امام سجاد(سلام ا … علیه) در مناجاتشان، پس از آن که بیان کرده‌اند من کی‌ام و چه منزلتی دارم؟ این گونه درخواست می‌کنند که: خدایا! به فضل خودت مراببخش و بر من به بخشش خویش تصدق کن.(۱۳)

پایه خودشناسی:
دربارهِ پایهِ خودشناسی به روایتی که علامه سید محمد حسین طباطبایی(ره) با دو سند بیان داشته‌اند اکتفا کرده ایم. در این روایت همان گونه که خواهید دید ما عامل اصلی محبت الهی را باز یافته و به دنبال آن از آثار پر برکت آن بهره مند خواهیم شد. «پس کسی که به خوشنودی من عمل کند، سه ویژگی را بر او لازم می‌دارم: شکری به وی می‌آموزم که هیچ جهلی با آن مخلوط نگردد، و به یادی (از من) معرفت یابد که به نسیانی ترکیب نگردد، و محبتی را به آن عرفان یابد که آن را با محبت احدی از مخلوقین برابری نکند. پس هنگامی که دوستم داشت دوستش خواهم داشت، و چشم دل او را به جلالم می‌گشایم، و بر او خلق (بنده) خاصم را مخفی نخواهم کرد، و در تاریکی شب و روشنایی روز با او مناجات می‌کنم، تا که گفتارش با مخلوقین قطع گردد، و ترک همنشینی آن‌ها کند، و گفتار خود و ملائکه ام را به او می‌شنوانم، و به او سرّی را که از خلقم نهان داشته ام می‌نمایانم، و لباس حیا را به او می‌پوشانم تا که از همه مردمان حیا کند، و او بر زمین گذر می‌کند درحالی که مورد مغفرت است، و دل او را شنوا و بینا قرار می‌دهم، هیچ چیز از بهشت و آتش را بر او مخفی نمی‌کنم، و به هر چه بر مردم از ترس و سختی در قیامت می‌گذرد شناخت می‌دهم، هر حسابی که از پول داران، ناداران، نادانان، و علما بگذرد، به او می‌نمایانم، و او را در قبر می‌خوابانم، منکر و نکیر را بر او نازل می‌کنم تا از او سؤال کنند، ولی غم مرگ و تاریکی قبر و لحد و ترس قیامت را نبیند، پس بر او میزان و گستره نامه عمل را برپا می‌کنم، سپس نامه عملش را در دست راستش می‌نهم تا که آن را باز شده برخواند، بعد از آن بین خودم و او هیچ واسطه در گفتار بر نگزینم، پس این است صفات محبین.

علامه طباطبایی (ره) درباره این روایت فرموده: این روایت به روشنی می‌رساند که رسیدن به این مواهب بر اثر علم فکری حاصل نیاید بلکه از طریق مواهب الهیه که خاص اولیای او است میسر می‌گردد. البته این روایت صحیح و مستقیم است که آیات قرآنی بر آن نیز دلالت دارد.(۱۴)

برای دریافت سریع تر بیان الهی آن را به گونه ای فهرست وار خلاصه خواهیم کرد:

آثار عمل به رضای الهی:

۱) معرفت به شکر بدون جهل و نادانی،
۲) معرفتی به ذکر و یاد خدا بدون فراموشی،
۳) دریافت محبتی که با محبت به دیگران بدل نشود،

اما آثار محبت در این روایت در امور ذیل برآورد شده است:

۱. چشم دلش به جلال خداوندگشوده گردد،
۲. بنده خاص را خداوند از او مخفی نخواهد کرد،
۳. خداوند با او در تاریکی و روشنی مناجات خواهد کرد، تا این که با مخلوقین گفتارش تمام شود،
۴. و با خلق خدا هم نشینی اش قطع گردد،
۵. هم کلام خداوند و ملائکه اش گردد،
۶. معرفت به سرّ او یابد،
۷. لباس حیا را به او ‌پوشانیده تا که همه خلق از او حیا کنند،
۸. سیر او روی زمین بر مبنای بخشش الهی تحقق یابد،
۹. گوش دلش شنوا گردد،
۱۰. چشمش بینا شود،
۱۱. بهشت و دوزخ را با همه چیزش ببیند،
۱۲. هول و ترس قیامت را در مردم ببیند،
۱۳. درک شدت آخرت کند،
۱۴. محاسبه (غنی – فقیر، جاهل – عالم) روشن ببیند،
۱۵. در قبر بخوابد،
۱۶. نکیر و منکر بر او نازل می‌کنم،
۱۷. آن دو از او بپرسند در حالی که هیچ غم و غصه ای به دل نداشته باشد،
۱۸. غم مرگ را نمی‌بیند،
۱۹. ظلمت قبر را نبیند،
۲۰. تاریکی لحد را ببیند،
۲۱. هول قیامت را دریابد،
۲۲. میزان اعمالش را بنا می نهیم،
۲۳. نامه عملش را در برابر او باز می کنم،
۲۴. نامه عمل او را در دست راستش می‌گذارم،
۲۵. آن نامه اعمال را باز شده قرائت می‌کنم،
۲۶. ترجمانی بین خدا و او نباشد،

عمل به رضای خداوند را باید یک اربعین بر خود لازم داشت. این دستور در سومین مرحله خودسازی قرار دارد که حضرت آیت ا… پهلوانی(ره) از استادشان حضرت علامه طباطبائی(۱۵) نقل می‌فرمودند. این دستور باید برگرفته از کلام ا… مجید باشد که پس از آن که درباره قرآن مجید و افشای کتمان شده هایی از تورات و انجیل توسط بدعت گذاران صحبت کرده، فرمود: این کتاب هدایتگر کدام گروه به کدام سمت و سو خواهد بود. خداوند به این قرآن هر که را به دنبال جلب رضای او در وادی و راه سلامت است رهنمون می شود، و او را از تاریکی های جهل و نادانی گناه بیرون رانده و به عالم نور داخل می‌گرداند و به راه راست هدایتشان می فرماید.(۱۶) در نتیجه اگر دقت شود چند اثر زنده را خداوند متعال بر عمل به رضای خود مترتب فرموده است که بر آن بیان گذشته ضمیمه خواهیم کرد:

۲۷. او را قرآن از تاریکی های جهل و نادانی گناه بیرون رانده،
۲۸. او را به عالم نور داخل می گرداند،
۲۹. او را به راه راست هدایت می فرماید.

پی نوشت‌ها

۱. Biologic

۲. Physiologic

۳. Behaviorists

۴. Cognitive

۵. John Piaget

۶. بقره، ۲۸۶

۷. طلاق، ۷

۸. محدث قمی، کلیات مفاتیح الجنان، فرازی از دعای ابوحمزه ثمالی

۹. همان، فرازی از دعای امام حسین (علیه السلام) در روز عرفه

۱۰. فاطر، ۱۵

۱۱. حجرات، ۱۳

۱۲ . عنکبوت، ۶۹

۱۳. محدث قمی، کلیات مفاتیح الجنان، فرازی از دعای ابوحمزه ثمالی

۱۴. محمدی ری‌شهری، میزان الحکمه، باب المعرفه، ج ۶، ص ۱۵۱ و ۱۵۲

۱۵. همان، ص ۱۵۲، به نقل از المیزان، ج ۶، ص ۱۶۹، ۱۷۶

۱۶. مائده، ۱۶

مطالب مرتبط
نظر خود را درج کنید