روز عاشورا زمین و زمان بر حسین خون می‌گرید!

خاطره آیت‌الله پایانی از حالت حضرت علامه طباطبایی در روز عاشورا در بیان استاد آقاتهرانی

خدا رحمت کند مرحوم حجت‌الاسلام حاج شیخ آقاهادی مروی داماد جناب آیت‌الله خزعلی را، ایشان در قوه‌ی قضاییه بودند. شبی در دهه فاطمیه بود که به اصفهان آمده بودند و در منزل آیت‌الله ناصری سخنرانی می‌کردند. شب هم در اصفهان سخنرانی داشتنم. آیت‌الله ناصری از حضور ما در اصفهان آگاه شدند. از دیگران خبردار شدم که حاج آقا با شما کار دارد. خدمت‌شان رسیدم. ایشان فرمودند که باید یک جلسه خانه‌ی ما بیایید و منبر بروید. به ایشان عرض کردم که بنده نمی‌رسم، جای دیگری قول دادم. آن شب را گفته‌ام که آن‌جا می‌روم. ایشان گفتند که نماز منزل ما بیایید، بیست دقیقه منبر بروید، بعد تشریف ببرید. بنده هم موافقت کردم. البته این توفیقی الهی بود.

به منزل ایشان در دولت‌آباد رفتم. خود ایشان نماز مغرب و عشا را خواندند و بعد نماز، سریع بالای منبر رفتم تا وقت کم نیاید. زمانی که سخنرانی تمام شد و می‌خواستم بروم، دمِ در آیت‌الله سبحانی به من فرمودند که دلم می‌خواهد صبح به خانه‌ی در اصفهان ما بیایی و تا باهم صبحانه بخوریم. به ایشان عرض کردم که برای درس باید به قم برگردم چرا که شنبه اول صبح کلاس داشتم. ایشان فرمودند که به آن ها تلفن بزن و برای شاگردانت جبرانی بگذار. صبحانه را بخور بعداً برو. وقتی دیدم آقا اصرار می‌کنند، قبول کردم و ماندم و صبح هم به منزل آیت‌الله ناصری رفتم.

فردا صبح که به آن‌جا رفتم، دیدم برای صبحانه حاج شیخ هادی مروی هم حضور دارند. حاج شیخ هادی مروی ده شب فاطمیه را در خانه‌ی ایشان منبر می‌رفت و ما هم یک شب آمده بودیم و در آن‌جا به منبر رفتیم. در حین صبحانه بحث به داستان زیارت عاشورا، اهمیت و تلاوت آن شد. حاج شیخ هادی مروی فرمودند که من خاطره‌ای از مرحوم آیت‌الله حاج شیخ احمد آقای پایانی دارم. حاج شیخ احمد آقای پایانی یکی از بهترین اساتید دروس مکاسب و کفایه حوزه علمیه قم بودند، که خود ما هم چندین سال -شاید چهار یا پنج سال- درس ایشان را شرکت کردیم. ایشان مکاسب را درحدّ خارج درس می‌دادند. هر جلسه هم پنج سطر بیشتر درس نمی‌دادند و بیشتر به توضیح و شرح آن می پرداختند.

آقای مروی گفتند که این مطلب را آقای پایانی برای من تعریف می‌کرد که، صبح عاشورایی بود و بسیار دلم گرفته بود. از منزل بیرون آمدم و به حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها) رفتم و زیارت کردم. ولی باز دلم آرام نگرفت. با خودم گفتم که بهتر است تا به قبرستان ابو حسین بروم. چرا که در روایت آمده است که اگر ناراحت هستی، به قبرستان برو! ما هم به قبرستان ابو حسین رفتیم که مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری(ره) آن قبرستان را راه اندازی کرده بودند. در انتهای قبرستان شخصی را دیدم که با سر و پای برهنه ایستاده است. این شخص نظر مرا به خود جلب کرد و به ایشان که نزدیک شدم متوجه شدم که علامه آیت الله سید محمد حسین طباطبایی (اعلی الله مقامه الشریف) هستند. آرام پشت سر ایشان نشستم و دیدم که ایشان مشغول خواندن زیارت عاشورا هستند، زیر آسمان؛ با سر و پای برهنه.

هنگامی که زیارت عاشورا به پایان رسید، جلو رفتم و سلام کردم. ایشان جواب مرا دادند و فرمودند: امروز چه روزی است؟ عرض کردم: عاشورا! بار دیگر پرسیدند که امروز چه روزی است؟ متوجه شدم که قصد و غرض ایشان از این سؤال چیز دیگری است. به همین جهت احترام کردم و سؤال را به ایشان بازگرداندم و پرسیدم: آقا امروز چه روزی است؟ جواب دادند: امروز روزی است که زمین و زمان بر حسین (علیه‌السلام) خون گریست. مایل هستی که نشانت بدهم؟ جواب دادم که بله. آن زمان هنوز قبرها مثل حالا نبود. خم شدند و از روی زمین یک کلوخ برداشتند؛ آن را مشت کرده و فشار دادند. دیدم همین‌طور از بین پنجه‌های دست ایشان خون به زمین می‌ریزد.

آقای مروی گفتند که این مطلب را خدمت حضرت آقا (دامه برکاته) گفتم. یک نفر آن‌جا بود، گفت: آقای پایانی که از شاگردان علامه نبوده است! حضرت آقا فرمودند: شما نکته را بگیر! شاگرد بودن یا نبودن ایشان چه اهمیتی در این بحث دارد؟

قدرت ولایت را بنگر! واقعیت را به دیگری نشان می‌دهند. گاهی اوقات تنها شخص خودش صاحب سر شده و بر او اسراری آشکار شده و آن گاهی از اوقات هست که شخص آن‌قدر قدرت دارد که کاری می‌کند که آن‌هایی هم که هنوز به این مقام نائل نیامده اند، بتوانند درک اسرار کنند. البته آقای پایانی خودشان شخص بسیار بزرگی بودند و حتما این قابلیت و صلاحیت را داشته‌اند.

در خود زیارت عاشورا هم هست که: «یا اباعبدالله! لقد عظمت الرزیه، و جلت و عظمت المصیبه، بک علینا، و علی جمیع اهل الاسلام»؛ ای اباعبدالله! همانا تعزیت و مصیبت شما بر ما و بر همه اهل اسلام بزرگ است. در ادامه می فرماید: «و جلت و عظمت مصیبتک فی السماوات علی جمیع اهل السماوات و الارض»؛ و این مصیبت شما بر تمام اهل آسمان و زمین بزرگ بوده و هست.

نظر خود را درج کنید