انتخاب همسر و ملاکهای آن
همسر بايستی عاقل باشد. چرا كه به داشتن عقل است كه ساير افکار، اعمال و رفتار آدمی جهتی صحیح می یابد
۱. عقل و درک: همسر بایستی عاقل باشد. چرا که به داشتن عقل است که سایر افکار، اعمال و رفتار آدمی جهتی صحیح می یابد. وگرنه با بی تدبیری روزگاری سخت را انسان بر خود و نسل آینده اش رقم خواهد زد.
اسحاق پسر عمّار گوید خدمت امام صادق (علیه السّلام) از همسایه ای که داشتیم گفتم که فدایت شوم! او نماز زیاد می خواند، فراوان صدقه می دهد، و حج فراوانی کرده است. پیداست که از وضع او اسحاق به شگفت آمده بود. بنابر این، امام پرسیدند:
)یَا اسحَاق! کَیفَ عَقلُهُ؟(
ای اسحاق! عقل او چگونه است؟
گفتم: )جُعِلتُ فِداکَ! لَیسَ لَهُ عَقلٌ(
من به فدای شما! عقلی ندارد.
امام فرمود: )لایُرتَفَعُُ بِذلِکَ مِنهُ(
به این بی عقلی رفعت و درجه ای برای او حاصل نمی شود.[۱]
کمال و رشد انسانی در پرتو وجود عقل است که موجب رفعت و علوّ درجه انسانی خواهد شد.
امّا سؤالی سخت در پیش داریم که سطح عقل و درجه درک عقلانی شخص را از کجا می توان تشخیص داد؟
در پاسخ گفته می شود که دریافت سطح و درجه عقل هر کسی از راه های گوناگونی قابل دریافت است که آن ابزارها برای شناخت عقلانیّت عبارتند از:
الف: از طریق نشست و برخاست: اگر خود عاقل باشی در حین نشست و برخواست با این و آن، به زودی متوجّه دقّت، قوّت و ضعف عقل افراد خواهی شد.
ب: از راه شناخت دوستان او: باید دید آن عروس و یا داماد با چه کسان رفت و شد دارد. حضرت امام صادق از قول پیامبر گرامی اسلام (علیهما السّلام) نقل کرده اند که:
)المَرءُ عَلَی دِینِ خَلیِلِهِ وَ قَریِنِهِ([۲]
شخص خواه زن و یا مرد، به دین دوست و هم نشین خود است. اگر بخواهی دین کسی را بدانی کافی که از دین دوستان صمیمی او خبر گیری و ببینی با چه کس همیشه همراه است. پس از آن است که می توانی در حقّ او قضاوت کنی که او چگونه است و دارای کدام مرام و مسلک است.
ج: از طریق بستگان، پدر، مادر، برادران و خواهران: افراد هم خون می توانند گویای درایت، عقل، زکاوت و شخصّیت بالقوّه و بالفعل انسانی باشند.
د: نوع کارهایی که انجام داده: شغل، کار، تحصیلات، سطح دانش، … هر کدام برایندی از نوع درخواست درونی ما است. البته گاه موانعی برای رشد تحصیلی و شغلی افراد اجازه ورود و رشد در این زمینه را به آن ها نداده است. ولی در هر حال، تا حدودی یکی از ابزارهای شناخت خواهد بود. در کلام الله مجید خداوند متعال رفتار و نیّات هر کس را برایندی از ساختار شخصیّتی شخص دانسته است:
)قُل کُلٌّ یَعمَلُ عَلی شَاکِلَتِهِ([۳]
ای پیامبر! بگو هر کس به شاکله و شخصیّت خویش عمل می کند.
هـ: از طریق درک اخلاق او: حضرت امام صادق (علیه السّلام) کامل ترین عقل را به کمال اخلاقی شخص براورد فرموده اند:
)اَکمَلُ النَّاسِ عَقلاً اَحسَنُهُم خُلقاً([۴]
کسی از همه عقلش کامل تر است که اخلاقش نیکوتر باشد.
و نیز از امام صادق (علیه السّلام) نقل شده که آن حضرت خود بینی را دلیل بر ضعف عقل دانسته اند:
)اِعجَابُ المَرءِ بِنَفسِهِ دَلیِلٌ عَلَی ضَعفِ عَقلِهِ([۵]
خود بینی انسان دلیل بر سستی خرد اوست.
و: بندگی خداوند: اگر کسی دارای عقل باشد، به توسّط آن خداوند متعال را بندگی و پرستش خواهد کرد تا که به رضوان و بهشت او راه یابد. چنان که فرمود:
)العَقلُ مَا عُبِدَ بِهِ الرَّحمَنِ، وَ اکتُسِبَ بِهِ الجِنَانُ.([۶]
عقل آن است که به واسطه اش رحمان بندگی شده و بهشت کسب گردد.
۲. ایمان و باور دینی او: ایمان باور دل است که نتیجه بندگی و یاد خداوند متعال است. چنان که در کلام الله تعالی پیامبر این گونه مورد خطاب قرار گرفته است:
)وَ اعبُد رَبَّکَ! حَتَّی یَاتِیَکَ الیَقیِن([۷]
بندگی خداوند کن! تا که خداوند تو را به مقام یقین نائل آرد!
۳. رعایت اصول اخلاق: اخلاق همان سجایا و ملکات نفسانی سالم است، که در بستر زمان آرام آرام به جان و دل انسان می نشیند. امورات اخلاقی همگی باید در سطح انتخاب و اختیار انسان تحقق یابد. در این ساحت است که انسان خود را نشان می دهد. تمرین، ممارست، ریاضت نفس، و بسیاری دیگر از عوامل رشد اخلاق است. از اصول آن جای گزینی، اخلاص، و … است. سلامت زندگی از سلامتی اخلاق انسان است.
۴. کفویّت: باید دختر و پسر و این دو خانواده کفو و هم شأن یک دیگر باشند.
۵. اصالت خانوادگی: بی شکّ، خانواده در بسته شدن عقل و شخصیّت شخص تأثیر بسزائی دارد.
رسول گرامی اسلام (صلوات الله علیه و آله) از جای بر خواسته و خطبه ای ایراد فرمودند که:
)أیُّهَا النَّاسُ! اِیَّاکم وَ خَضرَاءُ الدِّمَنِ!(
ای مردم! شما را از گلی که در مزبله روئیده شده بر حذر می دارم.
از آن حضرت سؤال شد که: )یَا رُسوُلَ اللهِ! وَ مَا خَضرَاءُ الدِّمَنِ؟(
ای رسول الله! خضراء الدّمن کیست؟
حضرت فرمودند: از آن حضرت سؤال شد که:
)المَرأهُ الحَسناءُ فِی مَنبَتِ السُّوءِ([۸]
زن زیبائی که در محلّ بدی تربیت شده باشد.
۶. ویژگی های دیگر که انشاء الله از هر کدام پرده برخواهیم داشت.
———————————————————————————
[۱] محمد بن یعقوب، کلینی، اصول کافی، تهران: انتشارات علمیه اسلامیه، ترجمه و شرح سید جواد مصطفوی، ج ۱، کتاب العقل و الجهل، ص ۲۷-۲۸، ح ۱۹.
[۲] محمد بن یعقوب، کلینی، اصول کافی، ج ۲، مجالسه اهل المعاصی، ص ۴، ح ۳.
[۳] اسراء (۱۷)، آیه ۸۴.
[۴] محمّد بن یعقوب، کلینی، اصول کافی، تهران: انتشارات علمیّه اسلامیّه، ترجمه و شرح سید جواد مصطفوی، ج ۱، کتاب العقل و الجهل، ص ۲۷، ح ۱۷.
[۵] محمد بن یعقوب، کلینی، اصول کافی، ج ۱، کتاب العقل و الجهل، ص ۳۲، ح ۳۱.
[۶]. کافی، ج ۱،کتاب العقل و الجهل، ص ۱۰، ح ۳.
[۷] سوره مبارکه حجر(۱۵)، آیه ۹۹
[۸] کافی، باب: اختیار الزوجه، ج ۵، ص ۳۳۲، ح ۴.