یا عَبدَاللهِ، اِذا صَلَّیْتَ صَلاهَ فَریضَهٍ فَصَلِّها لَوِقتِها صَلاهَ مُوَدِّعٍ یَخافُ أَنْ لا یَعودَ الیها ثُمَّ اصرِفْ بِبَصرِک اِلی مَوضِع سُجودِک فَلَوْ تَعْلَمُ مَنْ عَنْ یَمینِکَ وَشِمالِک لَأَحْسَنْتَ صَلاتَک وَاعْلَمْ أنَّکَ بَینَ یَدیْ مَنْ یَراکَ وَلا تَراهُ. (۱)
ای بندهی خدا، وقتی مشغول نماز میشوی، مثل کسی باش که با نماز وداع میکند و ترس آن دارد که دیگر به آن نرسد، پسازآن چشمت را به موضع سجودت بدوز. پس اگر بدانی چه کسی در راست و چپ توست – و تو را احاطه کرده، – نمازت را نیکو بهجا میآوری. بدان که تو پیش روی کسی ایستادهای که او تو را میبیند و تو او را نمیبینی. در این حدیث شریف، امام، راوی را توجه دادهاند که تلاش کند تا دریابد تحت احاطه حضرت ذوالجلال است و توجه داشته باشد که شاید این آخرین فرصت برای ادای فریضه در برابر خداوند است.
- تمرکز
یکی از عواملی که سبب افزایش تمرکز میشود، توجه به یک نقطه است. البته برای ما که اول راه هستیم، این گونه نیست، اما توجه به محل سجده در حال نماز، یکی از راههای تمرکز است. راهکار دیگر اینکه انسان در حال نماز چشم خود را نیمه باز نگه دارد.
در روایت دیگری آمده است:
لاَحِبُّ لِلرَّجُلِ المُؤمِن مِنْکُمْ اِذا قامَ فِی صَلاهِ فَریضَهٍ اَنْ یُقَبِلَ بِقَلْبِهِ اِلَی اللهِ وَلا یُشْغِلَ قَلْبَهُ بِأَمرِ الدُّنیا. فَلَیْسَ مِنْ عَبدٍ یُقَبِلُ بِقَلْبِهِ فِی صَلاتِهِ اِلی اللهِ تَعالی اِلاّ اَقْبَلَ اللهُ اِلَیهِ بِوَجْهِهِ وَ أقْبَلَ بِقلُوبِ المُؤمِنینَ اِلیْهِ بِالمَحَبَّهِ بَعْدَ حُبِّ اللهِ اِیّاهُ. (۲)
همانا من دوست میدارم از شما، مرد مؤمنی را که وقتی به نماز واجبی ایستاد، اقبال و توجه قلب او به سوی خدای تعالی باشد وقلبش را به کار دنیا مشغول نکند. نیست بندهای که در نمازش به سوی خدا توجه کند، مگر آنکه خداوند به سوی او اقبال کند و قلوب مؤمنان را متوجه او کند به محبت، بعد از آنکه خود خداوند او را دوست دارد. وقتی شما به خداوند متعال اقبال یافتی او نیز به شما روی خواهد کرد.
- محیط بیآلایش
اگر چیزی را باعث حواس پرتی میدانیم، باید آن را حذف کنیم؛ برای مثال وقتی به نماز میایستیم، جلوی پنجره نباشیم. برخی دیگر رادیو را روشن میکنند تا اخبار را بشنوند، در همان حالت، تکبیر نماز را هم میگویند! برخی دیگر روبه روی تلویزیون به نماز میایستند و… به طور کلی، هر آنچه مزاحم نماز باشد، مکروه است، مانند عکس و آنچه دیوار را با آن تزیین میکنند. محل نماز بایستی مزیّن نباشد تا انسان را دچار حواس پرتی نکند. اگر این گونه انسان به نماز بایستد فراغت قلب پیدا میکند. به یاد دارم در دوران نوجوانی، زمانی کفش نو خریده بودم. وقتی هنگام غروب برای نماز به مسجدی رفتم، کفش خود را داخل جاکفشی گذاشتم، همینکه تکبیر را گفتم، فکرم متوجه کفشها شد که مبادا کسی آنها را بردارد. چند کلامی که خواندم، با خود گفتم اینطور نمیشود نماز خواند. نیّت فُرادا کردم و نماز را به پایان رساندم. رفتم کفشها را آوردم، مقابل خود قراردادم و نماز را شروع کردم، ولی بدتر شد. هرچه خواستم حضور قلب داشته باشم، باز هم چشمم به این کفش میافتاد. باید هر آن چه را مزاحم نماز است، حذف کرد؛ برای مثال در رسالههای عملیه آمده که مکروه است اگر کسی به دستشویی نیاز دارد، در آن حال به نماز بایستد و یا برای مثال اگر فردی، از ما طلبکار است و پول خود را میخواهد، بهتر است اول طلب او را بدهیم و بعد با راحتی نماز بخوانیم. در کل، باید تصمیم بگیریم که در این چند دقیقه وقت نماز برای خود کاری درست نکنیم. آیا به راستی نماز به اندازهی کارهای دیگر دارای اهمیت نیست که در وقت نماز هم میخواهیم به کارهای دیگر برسیم؟ آیا نماز مهمتر از کارهای روزمره نیست؟
پینوشت:
۱: وسائل الشیعه، ج ۵، ص ۴۷۴
۲: همان، ص ۴۷۵