آیا تا خودم صالح نشوم نمی توانم از اصلاح صحبت کنم؟

امر به معروف و نهی از منکر یکی از بزرگترین فرایض اسلامی است که تقریبا تعطیل شده است

امر به معروف و نهی از منکر یکی از بزرگترین فرایض اسلامی است که تقریبا تعطیل شده است، حتی در بین آدم‌های خوب هم همینطور است. خیلی مقید به انجام این فریضه نیستند و حتی حرف‌های دیگری مثلا سخت نگیر هم می‌زنند و در جامعه هم جا افتاده که موسی به دین خود، عیسی به دین خود. گویا یک سری افراد فرق بین مسائل جمعی و شخصی را نمی دانند. پس دیگر امر به معروف و نهی از منکر هم نکنید. به چه سمتی داریم میرویم؟ آیا بحث مسائل اجتماعی مثل یک مسئله فردی است؟ آیا در دین بحثی در این باره وجود ندارد؟ مسلمانیم؟ مسلمان بودن فقط به نماز خواندن است؟ اگر این طور باشد ابن ملجم هم نماز میخواند. ما انقلاب کردیم و باید دلمان برای آن بسوزد و برای ما ارتقا و پیشرفتش مهم باشد.  نه امر به معروف می کنیم و نه اجازه می‌دهیم دیگران این کار را بکنند. ببینید مثلا بنده می ترسم، حالش را ندارم. خیلی خب. لااقل بگذاریم دیگران کارشان را انجام بدهند.

 در قرآن آمده «لم تقولون ما لا تفعلون» چرا کاری که نمی کنید را میگویید انجام بدهند. آیا کاری را که خودم نکردم نباید بگویم؟ یعنی تا خودم صالح نشوم نمی توانم از اصلاح صحبت کنم؟ پس خود امام عصر(عج) باید این کار را انجام بدهد، چرا که همه ایراداتی دارند، خود پیغمبر(ص) باید این کار را انجام می داد. امر به معروف و نهی از منکر یک امر همگانی است. حتی اگر خودم هم در این جهت کمی نقص دارم اما این مانع از گفتن نمی شود، البته برای خودم اول از همه. من خودم زمانی اخلاق تدریس می‌کردم، بعد که میخواستم این کار را کنار بگذارم یکی از علما از من پرسید که آیا بر اخلاق خودت هم اثر می گذارد یا نه؟ گفتم که بله. بعد ایشان گفتند برای اخلاق خودت هم که شده برو اخلاق را تدریس کن، تو خودت درست شوی. امر به معروف هم همین است. روی خودم هم اثر می کند.

در روایت آمده است که اگر اهل معروف نیستی امر به معروف کن تا بشوی. وقتی من به شما میگویم مال مردم را نخور اولین اثرش یر خودم است، اثر تلقینی دارد و نفس قطعا ملامت می کند. در آیه قرآن آمده اگر بردبار نیستی خودت را به بردباری بزن  چون وقتی خودت را به بردباری زدی خود از بردباران می‌شوی. مسجدی نیستی حالا برو مسجد، مسجدی خواهی شد. بنابراین در امر به معروف و نهی از منکر، خود گفتن تأثیر مثبتی روی خود آدم دارد. البته نوع عالی آن که اثر گذارتراست این است که خود آدم آن اخلاق حسنه را داشته باشد. همان گونه که می گویند اگر سخنی از دل بیرون آمد بر دل می نشیند، ولی اگر سخن از زبان بلند شد از گوش ها تجاوز نمی کند. اگر عقلی گفتی، عقلی می گیرد. اگر دلی گفتی دلش تکان می خورد. اما خب مرحله اولش همان زبانیست که برای شروع خوب است.

 

اما در مورد ناسزا گفتن مردم که گاهی شنیده می‌شود؛ باید عرض کنم که آیا معیار تشخیص وظیفه برای انجام کاری ناسزا یا صلوات مردم است؟ یعنی آیا من کاری را که می خواهم انجام بدهم باید ببینم مردم تشویقم می کنند یا نه؟ آیا واقعا «گرخواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو» درست است»؟ باید انسان ببیند کدام کار درست است، خواه مردم بکنند یا نکنند، خواه بخواهند یا نخواهند. شما نگاه کنید بزرگان این گونه نبودند که جامعه به هر سمتی می رود آنها هم به همان سمت بروند. پس چرا امام حسین(ع) یک نفری جلوی این همه آدم ایستاد؟ پس چرا امام راحل(ره) جلوی طاغوت ایستاد؟ اگر ایستادگی نبود آیا هیچ وقت انقلابی رخ می داد؟ آیا هیچ وقت تحولی رخ می داد؟ ببینید ما یک درست و غلطی داریم حالا جمع به آن برسد یا نرسد. اگر برسند که خدا را شکر، اگر نرسند خب باید به تنهایی ایستاد. حتی روز غدیر، پیامبر(ص) احساس تنهایی می کرد، آن‌وقت آیه نازل شد که خدا تو را از شر مردم حفظ می کند. خدا گفت که نترس کار خودت را انجام بده. لذا باید دانست که وظیفه چیست؟

مطالب مرتبط
نظر خود را درج کنید