ما خیلی از اوقات می گوییم امر به معروف و نهی از منکر تأثیر ندارد؛ اما این جور نیست

بهانه ای برای امرنکردن به معروف ونهی نکردن از منکر دوجود دارد، مثلا اینکه بگوییم تأثیر گذاری ندارد

امر به معروف و نهی از منکر جزء وظایف است. اما گاهی اوقات شرایطی را برای امر به معروف و نهی از منکر پیش آورده اند که سبب می شود بعضی امر به معروف نکنند و یا بهانه ای برای امرنکردن به معروف ونهی نکردن از منکر داشته باشند، مثلا اینکه بگوییم تأثیر گذاری ندارد بله اگر اثر ندارد وقت خودت را تلف نکن. مثلا ببینید من با خانواده ای وصلت می کنم و قاعدتا آن گروهی که من با خانواده آنان ازدواج می کنم سبک زندگی متفاوتی با ما دارند. ما از بچگی فهمیدیم که عموی ما چگونه است، دایی ما، خاله ی ما و… دارای چه رفتار هایی هستند؟ یعنی تعامل با اینان را بلدیم. حال که شما در یک خانواده جدیدی وارد می شوید این سوال پیش می آید که ما چه وظیفه ای داریم؟

من یک جامعه کوچکتر را مثال زدم. جامعه هم به این صورت است. نیروی من محدوداست، بینهایت که نیست. حال من باید بیایم این نیرو را روی هم درسی ها، هم سنی ها، هم محله ای ها و… که حرفم بیشتر اثر دارد خرج کنم. حالا اگر این نیرو را روی کسی پیاده کنم که مصداق میخ آهنی نرود در سنگ باشد، هر دفعه دعوامان میشود و می بینیم که فایده ای ندارد.

می خواهم این را بگوییم که امر به معروف و نهی از منکر برای همه یکسان نیست. من یک موقعیتی دارم که او ندارد. همان طور که می بینید در جلسات مختلف هم سن ها هم دیگر را خیلی خوب پیدا می کنند. پیرمرد ها با هم دیگر می نشینند، همین جاست که باید فرصت ها را غنیمت شمرد. گاهی اوقات من بین عده ای قرار میگیرم که هیچ فایده ای ندارد. فقط باعث ناراحتی می شود. شاید حتی در جایی سکوت بهترین باشد.

 

ما خیلی از اوقات می گوییم تأثیر ندارد؛ که این جور نیست. شاید الان نپذیرد و مقاومت کند، که طبیعی هم است اما یخ همین فرد آرام آرام  آب می شود. خود من مثلا در جایی یک ساعت سخنرانی می کنم قطعا در این بین اشتباهاتی هم دارم ولی خب اگر یک نفر بیاید و به من بگوید فلان، من شاید مقاومت کنم. ولی اگر دخترم این حرف را بزند که مثلا اگر فلان حرف را نمی زدید بهتر بود، من قطعا شک می کنم که اشتباه کردم. کافی است یکی دیگر مثلا از رفقا روی کاغذ بنویسد که اگر این گونه میگفتید بهتر نبود؟ دیگر آدم یقین می کند که اشتباه کرده است. در حالی که حرف نفر اول را اصلا قبول نداشتم. پس می بینید که در این مثال حرف دخترم بیشتر اثر داشت. اولیه اثر خودش را گذاشت گرچه مقاومت کردم. ولی بله صد درصد نپذیرفتیم که اصلا مشکلی نیست حالا اگر نگوییم ممکن است طرف یک عمر در جهل مرکب زندگی کند. اصلا من فکر می کنم این خیر خواهی جامعه است. دوست داشتن جامعه است.حلا اگر دشمن من هم مرا نصیحت کند بازهم این به نفع من است. پس اثر وجود دارد. بستگی دارد که چگونه می گویید، چه وقتی می گویید، در کجا می گویید. این ها همش دخالت دارد.

اگر هم می بینید اثر ندارد باید شیوه را تغییر داد، مثلا از شیوه تربیتی به جای امر کردن استفاده کرد. در شیوه تربیتی لازم نیست من امر بکنم، کافی است خود آن را به شما بیاموزم. باید فکر کرد چگونه بهتر و تأثیر گذار تر است. من وقتی جوان بودم، در اوایل انقلاب بیشتر تبلیغات ما در شمال بود. آن موقع در آن جا کمونیست ها بودند و ادعا داشتند، هنوز هم جنگ مسلحانه شروع نشده بود. ماهم شیوه دیالوگ این ها را بلد شده بودیم و مجبور بودیم به بحث و گفت و گو بپردازیم. یکبار روز عاشورا سخنرانی خوبی کردم، خودم احساس خیلی خوبی داشتم. وقتی برگشتیم قم از ما می پرسیدند که چه کردیم و چه گفتیم. به من گفتند که روز عاشورا موضوع صحبت شما چه بود؟ گفتم درباره «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» صحبت کردم. من هم به خیال اینکه خیلی خوب صحبت کردم شروع به توضیح بقیه آن کردم، خلاصه من را خیلی تشویق کردند. بعد ها فهمیدم که فقط برای این بوده که ما بایستیم، کار را محکم بچسبیم. گذشت؛ یک ماه، دو ماه وقتی در محضر آیت الله مصباح بودم من را صدا زدند و گفتند سعی کنید در سخنرانی ها بیشتر از آیات استفاده کنید و نیز گفتند سند این روایت «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» ضعیف است و بهتر است از روایات محکم تری استفاده کنید. ببینید نه شما جریحه دار می شوید، نه احساس خفت می کنید بلکه آدم لذت می برد.حالا اگر این استاد همان جا بگوید این حدیث است که خواندی؟ دیگر فردای آن روز قادر به سخنرانی نبودم. پس اگر می بینیم جای مناسبی برای امر به معروف نیست، شیوه تربیتی را یادمان نرود. خودتان را جای طرف بگذارید، مثلا شخصی دروغی گفته است خودتان را جای او بگذارید که چگونه به او تذکر بدهید بهتر است.

گاهی امر به معروف و نهی از منکر سخت است، ولی می ارزد. مثلا برای دخترم خواستگار می آمد، من به جای آنکه به او بگویم چه کسی را انتخاب کند، نوشته ای را در مورد ازدواج به او می دادم تا تایپش کند، این قطعا اثر بیشتری دارد. به ذهنم این آمده بود که بنویسم و این گونه راهنمایی کنم. گاهی اوقات در کار های تربیتی ورود غیر مستقیم اثر جدی تری دارد. لذا اگر فکر کردید در جایی امر به معروف و نهی از منکر اثر کمی دارد یا اثر نمی گذارد، قطعا بی تأثیر نیست ولی باید تلاش شود بهترین اثر گذاشته شود نه اینکه حالا هر اثری گذاشت.

برای اصلاح باید کمی فکر کرد که این خود گاهی وقت می گیرد که آدم چگونه عمل کند بدون آنکه هوای نفس من تحریک شود یا عقده ای خالی شود یا طرف جلوی بقیه خراب بشود؟ باید به گونه ای باشد که طرف اصلاح شود یا حتی طرف بهتر از من بشود، این جاست که باید خیرخواهی کرد. در مقام خیرخواهی، بنده انتقاد می کنم، هیچ طوری هم نیست. اما اگر خیرخواهی نباشد، مردم هم ناراحت می شوند. فرض کنید درباره رهبر جامعه چیزی بگویید که مردم احساس کنند برای خیرخواهی نیست. مردم با شما درگیر می شوند. اما سعی کنید در بهترین شکل و وضعیت مطلب را به طرف مقابل برسانید. گاهی اوقات بهتر است آدم به شکل سوال رد شود بعد آن وقت دیگر این امر نیست. در قرآن آیه داریم که خداوند متعال بعد از امر به معروف و نهی از منکر، دعوت به خیر می کند.

مطالب مرتبط
نظر خود را درج کنید